محل تبلیغات شما



اگر برای دور کردن TBR خود به یک خواندن شبح وار احتیاج دارید ، شانس دارید! من دقیقاً می دانم که بر اساس علامت زودیاک خود ، کدام رمان ترسناک را باید در ادامه بخوانید . این انتخاب های کتاب آنچه را که هر نشانه را می ترساند عمیق است و هرکدام داستانی لذت بخش برای لذت بردن شما دارند. این که آیا شما واقعاً در هر هفته پیش بینی فال خود را بررسی می کنید ، دوست دارید هویتی که با ادعای نشانه زودیاک شما همراه است ، یا به دنبال چیزهای فریبنده ای برای خواندن هستید ، من اینجا را تحت پوشش قرار داده ام.


اکنون ، من نمی گویم که شما باید فقط لیست کتاب خواندن را برای علائم زودیاک خود ایجاد کنید ، اما اضافه کردن خواندن انتخاب شده برای نشان دادن نشانه خاص شما هرگز ایده بدی نیست. حتی اگر شما به طالع بینی و زودیاک اعتقاد ندارید ، پشیمان نخواهید شد که یکی از عالی ترین و ترسناک ترین مطالب موجود در لیست زیر را بخوانید. و بدیهی است ، هیچ کاری برای جلوگیری از چک کردن کتابهایی که سایر علائم زودیاک را بیشتر از همه ترساند ، وجود ندارد حتی متعهد ترین خواننده فال .

توصیه های رمان ترسناک را بر اساس علائم زودیاک خود که در زیر برای شما انتخاب کرده ام ، بررسی کنید و حتماً وقتی به پایان رسیدید ، مورد علاقه ، ستون فقرات-لگد خواندن مورد علاقه خود را در توییتر به اشتراک بگذارید !

اگر شما یک برج حمل هستید: محبوب تونی موریسون

اوه اگر یک چیز وجود دارد که از آن متنفر هستید ، کنترل زندگی شما را از دست می دهد. شما همیشه می خواهید مسئول باشید و خودتان را به عنوان یک رهبر خوب فکر می کنید. اما چه اتفاقی می افتد که تصمیمی اتخاذ کنید که کاملاً اشتباه است و همه چیز را برای شما هزینه می کند؟


اگر این فکر باعث به وجود آمدن لرز ستون فقرات شد ، شما باید محبوب Toni Morrison را انتخاب کنید . این جایزه رمان برنده جایزه در "سته" است ، یک زن سابق بردگی که دختر جوان خود را به قتل رساند تا مانع از این شود که استاد سابق خود از عقب نشینی در جنوب جلوگیری کند. اکنون ساکت در سینسیناتی به دنبال جنگ داخلی ، به خاطر مرگ دخترش دچار گناه می شود و هر روز در خانه ای زندگی می کند که توسط روح انتقام جویانه کودک ، که سنگ قبر آن خوانده شده "عزیز" است.

If You Taurus: The Cipher by Kathe Koja

Taurus همچنین هوس کنترل است ، اما به روشی بسیار متفاوت از برج حمل. شما می خواهید مطمئن باشید و بیش از هر چیز دیگری برای یک محیط خانه پایدار از نظر اقتصادی ارزش دارید. هرج و مرج ، غیرقابل پیش بینی بودن و چیزهایی که نمی توانید توضیح دهید بیش از هر چیز دیگری زیر پوست شما قرار می گیرد.


به همین دلیل باید کتاب The Cipher کته کوجا را بخوانید . در این رمان کلاسیک ترسناک ، نیکلاس و ناکوتا - یک زن و شوهر از خلاقان جوان در یک رابطه مجدداً خارج از خانه - چیز عجیب و غریب را در اتاق ذخیره سازی ساختمان آپارتمان خود کشف می کنند: سیاه چاله. نیکلاس و ناکوتا با زندگی خود که در حال حاشیه زدن در حال حاشیه زدن هستند ، یک سری آزمایشات را برای کشف پرده از اسرار آنچه که آنها "Funhole" نامیده اند ، آغاز می کنند. هیچ چیز از آن فضای سیاه بدون تغییر بیرون نمی آید ، با این حال ، به زودی که این دو به زودی همه چیز را خیلی خوب یاد می گیرند.

اگر شما یک جور جینی هستید: نفیس جنازه توسط Poppy Z. Brite

جمینی ها به خاطر نوسان و خلق و خوی خود از شهرت وحشتناکی برخوردار هستند ، اما این فقط بخشی از افراد آنها است. اگر یک چیز برای یقین باشد ، این است که شما هرگز با یک بچه جینی یک لحظه کسل کننده نخواهید داشت ، و این با طراحی است. جمینی ها از اشتیاق شدید با بی حوصلگی متنفر هستند و برای جلوگیری از این کار هر کاری می کنند.


اگر شما یک جورجینی هستید که سر خود را به توافق مشتاقانه با آنچه من فقط گفتم ، می خواهید این کتاب را بخوانید. جنازه نفیس Poppy Z. Brite یکی از رمان های مزاحم ترسناک است که من تا به حال با آن روبرو شده ام. داستان در اینجا بر دو "هنرمند" جوان "اندرو" و "جی" متمرکز شده است که انحراف آنها را به سمت قتل سوق می دهد. با نگاه خیره کننده ، بریت دو مرد را دنبال می کند و وقتی هدف اصلی وسواس خود قرار می گیرند ، ترنس ، که مقدر است ، به اعتقاد آنها ، قربانی بعدی خود هستند. جسد نفیس باعث می شود تا هر جورجینی تعجب کند که چقدر می خواهند برای جلوگیری از حوصله رفتن به آنجا بروند.

اگر شما یک سرطان هستید: Dawn توسط Octavia Butler

سرطان خانه زودیاک زودیاک غربی ، سرطان علامتی از زمین است که از تغییر ، ترک و ترک منطقه آسایش خود می ترسد. اگرچه کاربردی بودن و لذت بردن از چیزهای کوچک می تواند آنها را برای ترساندن بسیار دشوار کند ، اما یک کتاب وجود دارد که به تمام نت های ترسناک کانکر ضربه می زند.


اولین بار در سال 1987 منتشر شد ، Dawn Octavia E. Butler شروع به کار سه گانه Xenogenesis. داستان در اینجا روی لیلیت ، یکی از آخرین بازمانده های سیاره زمین است که قرن ها پیش در اثر آتش سوزی ویران شده است. او در یک کشتی بیگانه ، دور از دسترس و در فضا ، جایی که برای زندگی در میان اوانکالی آورده شده است ، بیدار می شود. اوانکالی می خواهد با لیلیث و سایر انسانهایی که از زمین نجات داده اند نژاد کند ، که بیگانگان می توانند دوباره زندگی ست خود را انجام دهند ، اما آیا انسان ها مایل به فرزندان ترکیبی اوانکالی خواهند بود؟

اگر شما یک لئو هستید: Bødy by Asa Nonami

لئو بیچاره همانطور که هستید جذاب نیستید ، فقط نمی توانید ایستادگی کنید که نادیده گرفته یا غیرمجاز باشید. شما می خواهید نشان خود را بر جامعه ببخشید و می خواهید همه افراد نام شما را بدانند. اعتماد به نفس و استعداد شما دراماتیک ویژگی های وحشتناکی نیست ، اما ممکن است ترساندن شما را کمی راحت کند.

آسا Nonami است بدن یک رمان ترسناک، نه به خودی ، اما آن را به bejeebus از شما، لئو را بترساند. داستان های این مجموعه ترسناک در ترجمه ، غرور و وسواس جامعه را به تصویر می کشد. در هر یک ، شخصی که جنبه خاصی از بدن خود را دوست دارد یا از آن متنفر است ، برای محافظت یا تصحیح آن به طول های بسیار زیادی می رود - با نتایج بالقوه فاجعه آمیز. نه تنها در نتیجه گیری به داستانهای کوتاه Nonami می پردازید بلکه با شخصیت های او هم خوب همدلی خواهید کرد.

اگر شما یک باکره هستید: Harrowing توسط الکساندرا سوکولوف

باکره یک کمال گرا است که بیش از هر چیز نظم و عملکرد بی نقطه ای را ارزیابی می کند. به عنوان یک باکره ، عمیق ترین و تاریک ترین ترس شما این است که کمتر از کمال باعث می شود شما را محروم و بی ارزش محبت کنید. خوشحال نیستید که یک رمان ترسناک پیدا کردم که با آن اضطرابهای عمیق بازی کند؟

Alexandra Sokoloff's The Harrowing در یک گروه 5 نفره از دانشجویان کالین - قابیل ، لیزا ، مارتین ، پاتریک و رابین - مستقر شده است. تنها ارتباط آنها این است که آنها هیچ خانواده ای برای بازگشت به خانه ندارند. دانش آموزان به زودی در محوطه دانشگاه به عنوان طوفانی هولناک به مدرسه حمله می کنند ، خیلی زود متوجه می شوند که آنها ممکن است تنها موجوداتی که ساکن کالج Baird ساکن نیستند باشند. یک چهره ششم راهروها را تعقیب می کند - اما با جوانان متروک بایرد چه می خواهد؟

If You a Libra: Wylding Hall by Elizabeth Hand

مانند بسیاری از علائم دیگر ، ترازو از تنها بودن در این دنیا می ترسد. اما این نشانه از این جهت منحصر به فرد است که علاوه بر ترس از زندگی نامتوازن ، که فقط به آن نسبتاً درجه یک است ، در مورد شکسته شدن هم نگران است - هم عاشقانه و هم افلاطونی.

در سالن Wylding الیزابت هاند ، گروهی از همبازی های سابق و همرزمان آنها گزارش های خود را از وقایع اطراف ضبط آلبوم نهایی گروه ارائه می دهند. سالها پیش ، گروه موسیقی سالن Wylding Hall ، یک کشور انگلیسی انگلیس را با سابقه ای ناگوار اجاره کردند و به آنجا سفر کردند تا موفق ترین آلبوم آنها شود. هر یک از اعضا داخل کشور می رفتند ، اما یکی از آنها ، جولیان بلیک ، جبهه ، هرگز از این دیده نشد و شنیده نشد. حالا یک مستندساز قصد دارد تا به راز ناپدید شدن جولیان حفر کند ، اما آیا وایلدینگ هال به راحتی از اسرار خود دست خواهد کشید؟

اگر شما یک عقرب هستید : شما توسط کارولین کپنس

عقرب ها دسته ای عجیب و غریب هستند ، اما آنها فقط می خواهند مانند بقیه ما دوست داشته شوند. آنها از ایده خیانت متنفرند و به همین ترتیب عموماً افراد را به آرامی نگه می دارند تا اسرار خود را برای خود نگه دارند. چیزی که یک عقرب را بیشتر از همه وحشت می کند ، دیده می شود ، و به همین ترتیب.

کارولین کپنس: شما توسط جو گلدبرگ ، کارمند کتابفروشی آرام روایت می شوید ، که به طور فزاینده ای با یکی از مشتریان مکرر مغازه وسواس می کند. بک یک نویسنده مشتاق است که هیچ دلیلی بر این باور ندارد که دویدن به جو در میله چیزی بیش از شانس است. او نمی داند که او در کارت اعتباری خود نام خود را تحقیق کرده است تا آنجا که ممکن است درباره او اطلاعاتی کسب کند یا اینکه تلفن او را هک کرده است تا بتواند تمام متون و ایمیل های وی را بخواند. بک نمی تواند ببیند که به سمت او چه می گذرد ، اما خواننده می داند که زیبا نیست.

If You Sagittarius: Spare Room by Dreda Say Mitchell

شما یک روح آزاد ، ساکن هستید! بدترین کابوس شما قادر به سفر به جهان و انجام کارهایی نیست که می خواهید انجام دهید ، وقتی می خواهید این کار را انجام دهید. آزاد بودن و آزاد ماندن اولویت اصلی شماست.

به همین دلیل است که اتاق یدکی Dreda Say Mitchell شما را به سمت هسته اصلی سوق می دهد. داستان در اینجا بر لیزا ، زنی که از گذشته خود خالی از سکنه است ، تمرکز دارد و فکر می کند با شروع اجاره اتاق در خانه یک زن و شوهر خوب ، تازه شروع کرده است. بعد از اینکه لیزا یادداشت خودکشی پیدا کرد که ظاهراً به یک مستاجر سابق تعلق داشت ، او در یک مارپیچ وحشتناک قرار می گیرد. صاحبخانه های جدید او این نکته را روشن می کنند که مردی که یادداشت را نوشت هرگز وجود نداشته است و لیزا اولین کسی است که یک اتاق از آنها اجاره داده است. با این وجود که حوادث مزاحم شروع می شود ، با این وجود اجاره دهنده نگرانی می کند که هر اتفاقی برای شخصی که این یادداشت را نوشت ، ممکن است برای او نیز بیفتد.

اگر شما یک برجبان: فیلم تجربی توسط Gemma Files هستید

من به عنوان یک برج جدی می توانم به شما بگویم که شماره شماره یک برج جدی ترس است. ما می ترسیم که هرگز به اندازه پتانسیل زندگی خود عمل نکنیم ، و اینکه کوچک و ناچیز خواهیم مرد ، بدون اینکه نشان خود را بر جهان بگذاریم.

در فیلم تجربی Gemma Files ، معلم تاریخ فیلم لوئیس یک سری از فیلم های یک کارگردان زن فراموش شده ، A. Macalla Whitcomb را کشف می کند که ناپدید شدن اسرارآمیز به کار خود پایان داد. مصمم به استفاده از بایگانی ویت کامب برای ایجاد نام برای خودش ، لوئیس شروع به بررسی فیلم هایی می کند که زن دیگری پشت سر گذاشت. اما در آن فیلمهای قدیمی نیروهای تاریک در کار هستند ، نیروهایی که هنوز کارهایی را که Whitcomb پشت سر گذاشته است ساکن هستند ، و اکنون آنها به راحتی می توانند از لوئیز و خانواده او طعمه بزنند .

If You Aquarius: Rabbits in the Garden توسط جسیکا مک هه

اگر یک چیز وجود داشته باشد که Aquarius هرگز نمی خواهد تجربه کند ، این یک چهره دیگر در میان جمعیت است. Aquarius برای ایستادگی کردن زندگی می کند ، و هر چیزی که می تواند مانع آن شود ، صرفاً تشریحی است.


اوری نورتون دوازده ساله همه چیز - دوست پسرش ، خانه و خانواده شادش را از دست می دهد - وقتی فاش شد که زیرزمین خانواده اش یک قبرستان است ، مجموعه ای از وقایع را با اسرار بهترین پنهان خانواده اش از دست می دهد. متهم به قتل ، اوری برای زندگی در پناهگاه قمری ایالت تونتون فرستاده شده است. او باید سخت تلاش کند تا بی گناهی خود را اثبات کند - بدون هیچ مشکلی ، با توجه به اینکه شخصی که مرتکب جرمی شده است که به او متهم شده است نیز شخصی است که وی را به تونتون فرستاده است. با این که او بیشتر وقت خود را در پناهندگی می گذراند ، با این حال ، اوری شروع به تعجب می کند که آیا آنچه آنها درباره او می گویند در حقیقت است یا خیر.

If You A Pisces: Fever Dream توسط Samanta Schweblin

ماهی ها ، شما خیلی خلاق هستید! شما مانند ساکنان دریایی و آکواریوم می خواهید خودتان باشید. هر چیزی که در آن راه پیدا کند ، خواه سرکوب ، مسئولیت یا مرگ خلاق باشد ، شما را با وحشت مطلق پر می کند.

رویای تب Samanta Schweblin با آماندا ، زن در حال مرگ در بیمارستان دور افتاده و آرژانتینی آغاز می شود ، که تنها پسری عجیب به نام دیوید را همراهی می کند. هنگامی که او شروع به بازجویی از او درمورد آنچه او را در بستر مرگ کرده است ، یک داستان ترسناک ظاهر می شود. ممکن است دیوید بخواهد داستان آماندا را بشنود ، اما او از قبل او را می شناسد: یک شفا دهنده قومی نیمی از روح خود را برای نجات جان خود از بیماری ناشی از آب برداشته است. داستانهای آنها همانطور که معلوم است ، به طرز وحشتناکی و غیرقابل تفکیک پیوند خورده اند ، و به محض این که آماندا داستان های خود را با هدایت اصرار دیوید با سؤالاتی کهنه می کند ، فاش می کند ، مشخص می شود که کسی - یا چیزی - مسئول بیماری های آنها است.


اکنون که ماه اکتبر و فصل شبح وار در اینجا است ، شما به احتمال زیاد به عنوان بسیاری از کتابهای عجیب و غریب ، هیجان زده ، وحشتناک شکار خواهید کرد. حتی من ، یک گربه ترسیده خود اعتراف که به جایی نزدیک رمان ترسناک نخواهیم رفت ، دوست دارم در این دوره از سال ، یک زن و شوهر از اسرار و کتابهای معتدل با لکه های جادوگرانه را به پشته های خوانده شده خود اضافه کنم. اما خوانندگان فصلی از کلاسیک های خزنده ممکن است علاقه مند به پیدا کردن کتابهایی با ریشه در داستانهایی باشند که قبلاً آنها را می شناسند و دوست دارند - به همین دلیل است که این بازخوانی های داستان های وحشتناک و کلاسیک برای شبهای سرد پاییز مناسب هستند.


تمام این کتابها ترکیبی از عناصر گوتیک ، ماوراء طبیعی ، اسرارآمیز ، قاتلانه و یا به طرز ساده ای عجیب و غریب است که آنها را با کمال اضطراب مواجه می کند. کلاسیک مورد علاقه خود را انتخاب کنید و همتای خود را بخوانید ، یا کتابی را که برای دیدار با کتاب بعدی باشگاهتان از دست داده اید ، امتحان کنید و در کنار هم قرار بگیرید تا مضامین آنها ، سبک های نوشتن ، و سطوح مختلف سخنان را با یکدیگر مقایسه و مقایسه کنید. حتی می توانید اقتباس های فیلم بسیاری از کلاسیک های ذکر شده در زیر را برای یک شب فیلم خاموش مشاهده کنید. قبل از اینکه فصل های تعطیل به نوعی شادی شوخی تبدیل شود ، این صفحه های چرخشی هیجان انگیز به شما کمک می کنند تا از جنگ های سرگرم کننده اکتبر استفاده کنید:

اگر عاشق فرانكشتاین هستید ، "این چیز هیولایی" را از مكنزی لی بخوانید

در ژنو در سال ، مردانی که با قطعات ساعت کار ساخته شده اند ، دور از جامعه پنهان شده اند و تحت مراقبت مکانیک های غیرقانونی به نام Shadow Boys هستند. Alasdair Finch از مهارتهای ویژه خود برای بازگرداندن برادرش از مردگان استفاده می کند ، اما الیور هیولا بیشتر از انسان باز می گرداند. و هنگامی که فرانکنشتاین منتشر شد ، شهر شروع به جستجو برای چنین هیولا می کند.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


اگر عاشق دراکولا» هستید ، "جانور لندن" توسط LD Goffigan را بخوانید

مینا موری زمانی زندگی پرماجرا را پشت سر گذاشت ، اما پس از فاجعه ای که در جنگل های ترانسیلوانیا داشت ، همه آن را پشت سر گذاشت. حالا او در یك روال آرام در لندن مستقر شده است و درگیر یك مشاور محترم Jonathan Harker است. اما وقتی جاناتان توسط گروهی از خون آشام ها ربوده می شود ، مینا باید با همسر سابق خود آبراهام ون هلسینگ همکاری کند.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


اگر عاشق "Beowulf" هستید ، "آور بی رحمانه" را تا آوریل Genevieve Tucholke بخوانید

فری ، اوی ، جونیپر و رونا رحمت بی رحمانه هستند - دخترانی که برای کشتن استخدام شده اند. اما فری از تجارت مرگ خسته شده و آرزوی زندگی بزرگتر را دارد. هنگامی که او از یک هیولای غیرقابل توقف می شنود که در یک شهر در نزدیکی غرق شده است ، می شنود ، فری تصمیم می گیرد که این یکی از شانس های رحمت است. اما انتخاب او ممکن است زندگی ن را در همه جا تغییر دهد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید

'If You Love' Jane Eyre '، خواندن "جین استیل" توسط سینتیا هاند ، بردی اشتون و جودی میدوز

در این ماجراجویی گوتیک ، همه به شکلی که به نظر می رسد نیست. یک آقا خاص بیشتر از اسکلتها در کمدهای خود پنهان شده است ، و یتیم جین اایر ، نویسنده مشتاق شارلوت برنتا ، و الکساندر بلک وود ، محقق فوق طبیعی در حال قرار گرفتن در حماسه ترین شکار ارواح این سمت از ارتفاعات Wuthering هستند.

برای خرید اینجا را کلیک کنید

اگر شما عشق 'دکتر جکیل و آقای هاید ، "Miss Diabolical Miss Hyde" اثر ویولا کار را بخوانید

در یک لندن ویکتوریا الکتریکی ، دکتر الیزا جکیل از هر مزیت موجود برای گرفتن روانی جدید وحشتناک که لندن را با خون می ریزد ، استفاده می کند. پنهان در سایه های تند و زننده ، یک قاتل شیطانی بر روی ن طعمه می زند ، قبل از قطع کردن اندام آنها ، به آنها مواد مخدر می کشد. پیدا کردن "برش" می تواند باعث شود حرفه الیزا . یا تاریک ترین راز او را آشکار سازد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


اگر عاشق مکبث» هستید ، رابین تالی را "همانطور که من نزول کردم" بخوانید

تنها چیزی که بین ماریا لیون و لیلی بویتن و آینده بی نظیر آنها ایستاده است ، فوق ستاره پردیس دانشگاه Delilah Dufrey است. اما آنچه دلیله نمی داند این است که لیلی و ماریا برای تحقق رویاهای خود مایل به انجام هر کاری هستند ، از جمله استفاده از قدرت تاریکی که مدت ها شایعه شده برای حضور در مزارع سابق که مدرسه آنها را در بر می گیرد وجود دارد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید

اگر داستان های HP Lovecraft را دوست دارید ، "رویای جستجوی ولت بو" توسط Kij Johnson را بخوانید

بر اساس داستان Lovecraft ، رویای-جستجو از کادات ناشناخته ، رمان فانتزی وحشتناک جانسون به دنبال استاد ولت بو ، که در کالج معتبر ن اولتار تدریس می کند. وقتی یکی از با استعدادترین دانش آموزانش با یک رویاپرداز از دنیای بیدار شدن کنار می رود ، ولت باید او را بازیابی کند. اما سفر او را با تلاش در سرتاسر Dreamlands ، جایی که هرگز اسرار به سطح نمی رفت ، می فرستد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید

اگر عاشق آلیس در سرزمین عجایب هستید ، "Blade So Black" توسط LL McKinney را بخوانید

این راه اندازی مجدد آلیس در سرزمین عجایب از آلیس پیروی می کند همانطور که قبلاً او را ندیده اید. او برای نبرد با موجودات هیولایی در قلمرو رویای تاریک معروف به سرزمین عجایب ، با سلاح های جادویی و مهارت های جنگ سخت انجام می شود. هنگامی که مربی آلیس مسموم شد ، مجبور است پادزهر را پیدا کند تا با رفتن به اعماق سرزمینهای عجایب از آنچه که قبلاً رفته بود ، آنرا کشف کند.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


اگر عاشق "ماجراهای شرلوک هولمز" هستید ، "مطالعه ای در ن اسکارلت" توسط شری توماس بخوانید

هنگامی که لندن با سه گانه مرگ غیر منتظره مواجه می شود و سوء ظن به خواهر و پدرش می افتد ، شارلوت هولمز ناامید می شود مقصر واقعی را پیدا کند. تحت نام فرضی شرلوک هولمز ، این وظیفه شارلوت خواهد بود که انتظارات جامعه را به چالش بکشد و عقل و منطق را با یک مغز متفکر غیب منطبق کند.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


اگر عاشق "سفید برفی و سرخ" هستید ، "Blanca & Roja" آنا-ماری مک لمور را بخوانید

آنا-ماری مک لمور در این بازی جالب ، Snow White و Swan Lake را با هم ترکیب می کند ، که پیروی از دختران دل سیسن ، مطیع بلانکا و شرارت روز است. به دلیل طلسم نسلی ، دختران به بازی خطرناکی کشیده می شوند که یکی دختر را ترک می کند ، و دیگری قو. وقتی دو پسر محلی به بازی جذب می شوند ، هر چهار سرنوشت آنها در بازی است.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


اگر عاشق داستان های ادگار آلن پو هستید ، "قلب پنهان او" را بخوانید که توسط دالیا آدلر ویرایش شده است

هیچ لیست خواندن شبح وار بدون برخی از ادگار آلن پو کامل نیست ، اما اگر بار کافی برای خواندن کتاب خاطرات قلب خود را خوانده اید ، امسال قلب پنهان او را امتحان کنید . این گلچین دارای 13 تصور مجدد از داستانهای ناخوشایندترین پو توسط تیفانی دی جکسون ، رین چوپکو ، تسا گراتون و موارد دیگر است.


اگر از طرفداران پادکست های جنایات واقعی هستید ، این رمز و راز قتل YA جدید باید روی رادار شما باشد. این کتاب در تاریخ 2 ژوئن 2020 منتشر می شود ، اما شما می توانید همین حالا ، به طور انحصاری در بوستل ، خواندن I Kelled Zoe Spanos توسط کیت فریک را شروع کنید .


ناپدید شدن زو اسپانوس از همپتون جامعه او را مجذوب خود کرد ، اما وقتی آنا سیی دقیقاً پس از ناپدید شدن زو ظاهر شد ، دوستان و همسایگانش واقعاً برای حلقه به سر بردند. آنا ، یک بومی بروکلین ، شباهت چشمگیری به زو دارد و اسرار ناپدید شدن دختر دیگر را فریب می دهد. دو ماه پس از ورود آنا ، جسد زو کشف می شود و دختر جدید متهم به قتل او و پنهان کردن بدن است.

آنا به نقش خود در این جنایت اعتراف می کند ، اما همه باور ندارند که وی مسئول است. مارتینا گرین ، ارشد دبیرستانی ، پادکست واقعی جرم خود را اجرا می کند ، و او درباره تحقیقات حدوداً یک یا دو چیز را می داند. او فکر نمی کند داستان آنا اضافه می شود ، و اگر آن قاتل آنا نباشد ، این بدان معنی است که هرکس زو را به قتل برساند هنوز در دسترس است.

من کشته زو اسپانوس مطمئن می شود تریلر YA تابستان . این کتاب در سه بازه زمانی متصل ، از جمله متن پادکست مارینا ، گفتگوی شما را تا پایان تلخ حدس می زند. خواندن I Koe Zoe Spanos را امروز شروع کنید و نسخه خود را از قبل سفارش دهید تا در تاریخ 2 ژوئن 2020 آماده انتشار آن شوید.


گزیده: من زوئه اسپانوس را کشتم
اوت: اکنون
اداره پلیس روستای هرون هی ، لانگ آیلند ، نیویورک
"آنا؟ ما در حال ضبط هستیم. "


دوربین از یک شکاف طولانی در کف مشمع کف اتاق بلند می شود تا روی قاب آویزان یک دختر استراحت کند. او در لبه صندلی فی پر پیچ و خم قرار دارد و شلوارهای بریده بریده بر روی کوچکترین نوار ممکن یک صندلی پارچه یک بار آبی قرار دارد. قسمت بالای مخزن او یک شوک روشن از رنگ قرمز در اتاق بی رنگ است. او بازوهای خود را دور کمر محکم می کند ، گویی که سعی می کند خودش را کوچکتر کند یا قرمز را با شستشوی بی خون پوستش بپوشاند. سرش به جلو کج شده است ، زوزه ای روی کفش هایش آموزش دیده است و پرده ای ضخیم از موهای سیاه درهم در مقابل صورتش می افتد.

"می فهمی ، آنا؟ دوربین روشن است. ”یک مهر زمان سفید در سمت چپ پایین صفحه می گوید که ساعت 5 اوت ساعت 9:02 بعد از ظهر است

"آره."

"خوب پس" سخنان کارآگاه هالووی دارای لبه ای متراکم است که از سنگ تراشیده شده و سپس خام مانده است. او با لنز روبرو می شود و تاریخ و زمان را بیان می کند ، که این مصاحبه با آنا سیی ، خردسال است که در حال حاضر تحت بازداشت نیست. بعد رو به آنا می کند. "پیش بروید و آنچه را که فقط به دستیار کارآگاه مسی و من گفته اید ، تکرار کنید."

هیچ والدینی ، وکالت وجود ندارد. پدر دختر غیر قابل دستیابی است ، سالهاست که غیرقابل دستیابی است.
نفر سوم اتاق به سختی در قاب دوربین قابل مشاهده است. میلادی مسی در اواخر دهه بیست سالگی خود است و عادت ندارد که برای ساعتهای زیادی در آخر بنشیند. او در یک صندلی نورد پشت یک میز کوچک ، گوشه زن سبک و جلف به آنا می رود ، اجازه می دهد تا شریک ارشد خود را به عنوان رهبری. در طول شش ساعت گذشته ، او اکثراً در حاشیه مانده است و باعث می شود که گاه به گاه به سمت فروشندگان تراشه سودا و کمی ذرت قدیمی بیاید. مشاهده یادداشت برداری


هیچ والدینی ، وکالت وجود ندارد. پدر دختر غیر قابل دستیابی است ، سالهاست که غیرقابل دستیابی است. شخصی مادر مادر را صدا زد ، اما بعد از آنکه آنا خود را در صحنه ای که جسد پیدا شد قرار داد. آنها به دختر گفتند كه بلافاصله زنگ زده است ، اما كسي واقعاً آن را انجام نداد. شاید این یک اشتباه بود ، یک سیم عبور کرد. شاید در هدف بوده است. شاید دختر تا رسیدن مادرش از صحبت با کارآگاهان خودداری کند. شاید با حضور لئونین گلوریا در اتاق ، شرایط متفاوت می شد. اما این طور نیست که این اتفاق افتاد.

کارآگاه از پشت دوربین عقب می رود ، حالا با اطمینان که کار خود را انجام می دهد ، در صندلی خالی کنار آنا قرار می گیرد. در شوت ، او نزدیک به نظر می رسد. برای راحتی بیش از حد نزدیک است. می بینید که دختر کمی به سمت راست حرکت می کند. "پیش برو" ، تکرار می کند. "آنچه شما فقط به ما گفتید."

"در مورد زو؟" "چرا از ابتدا شروع نمی کنید." این واقعاً سؤال نیست. کارآگاه هالووی دست خود را به سمت آنا دراز کرد ، سپس به نظر می رسد بهتر فکر می کند و آن را به بازوی فی صندلی می اندازد. "در شب سال نو."


"باشه." صدای صدای آنا ، کیفیتی از بین رفته وجود دارد. در ضبط ، به نظر می رسد که او سرماخوردگی دارد ، اما واقعاً به این دلیل است که او ساعتها با پلیس صحبت می کرده است ، قبل از اینکه هر کسی تصمیم بگیرد که ضبط کند.

ما شب را در کیلی شروع کردیم. اوایل ، مثل شش سی. او پنج بلوک از محل مادرم در بی ریج است. "

"این در بروکلین است؟"

"بله آره. در بروکلین ما ، . ما شبهای زیادی را در کیلی شروع کردیم. ما چند ساعت می خواهیم آنجا بنوشیم ، سپس بیرون برویم. با استار و همه ملاقات کنید. چند میله اطراف وجود دارد که ما را می شناسند ، یا می خواهیم با قطار سوار شویم ، به طرف جزیره ی حرکت کنیم. رقصیدن."

"و این جایی است که شما به عید نوروز رفتید؟ چهره کارآگاه هالووی برای زن چهل سالگی هنوز صاف است. اما توده های ریمل در گوشه گوشه او و یک فیلم بی رنگ شروع به لعاب زبان و دندان های خود می کند. آنها از سه سال به آنجا رسیده اند و او مشتاق است این کار را تمام کند. دختر را دستگیر کنید.

"بله ، اما رقصیدن نیست. من هرگز آن را دورتر از مکان استار قرار ندادم. "

"می بینم. و چه ساعتی آپارتمان استار را ترک کردید؟ "


برای لحظه ای ، آنا ساکت است. آرنج را به جلو خم می کند ، آرنج را به زانوهای فشرده می کند ، و موها در چشمانش عقب می افتند. او جوان تر از هفده سال به نظر می رسد ، که با چشم حریص دوربین و حضور امپریالیستی بزرگسالان با لباس کوچک ساخته شده است.

"این باید نه یا نه سی بوده است."

صدای کارآگاه تند است.

صدای آنا ، به نوبه خود ، کم حرفی است ، کلماتی که در موهای او پیچیده است. "من واقعاً به یاد نمی آورم. اما اگر به هرون هی سوار شوم و تا نیمه شب به آنجا بروم ، حتماً باید آنجا را ترک کرده ام. یا حتی زودتر اگر قطار را بروم. "

کارآگاه اجازه تنفس کم می دهد. "خوب. پس چی یادت هست؟ »او در صندلی عقب می نشیند اما دست خود را روی بازوی صندلی آنا نگه می دارد.

"ما در بالکن در Windermere بودیم. طولی که در جلوی خانه ، در طبقه سوم پیچیده شده است. "

"ما کی هستیم ، آنا؟"

من و کیلی و زو. "


"فقط سه نفر از شما؟"

"فقط سه نفر از ما."

"و طالبان کجا بودند؟"

فکر می کنم: "در شهر ، در دوستشان" دورن ". خانه نیست."

کارآگاه هالووی برای لحظه ای به آنا خیره می شود. دختر نگاهش را نگاه می دارد. "خوب ، ادامه دهید."

کارآگاه هالووی می گوید: "به من بگویید که چگونه زو سقوط کرد."
ما در حال نوشیدن ویسکی بودیم. گلن لایت ، چیزهای خوب. بهتر از کیلی و من همیشه می توانیم خانه بخریم. Caden همیشه یک بطری که در این غرفه بلااستفاده در ویندرمایر خسته شده بود را نگه داشته بود. من حدس می زنم که در اینجا ما به آن رسیدیم. "


"شما حدس می زنید یا به خاطر دارید؟"

"حدس می زنم. من فقط به یاد دارم که بطری را پشت سر می گذراندیم ، در بالکن. "

در ضبط ، می بینید که آنا لب های خود را بین دندان های خود فشار می دهد. او زبان خود را بر روی پوست ترک خورده و پوسته پوسته می کند.

کارآگاه هالووی می گوید: "به من بگویید که چگونه زو سقوط کرد." او دست خود را از بازوی صندلی بلند کرده و آن را به آرامی روی شانه آنا می گذارد. به نظر نمی رسد آنا توجه می کند ، واکنشی نشان نمی دهد. چشمان او مبهم است ، اما وقتی صحبت می کند ، صدای او واضح تر از آن است که تمام شب بوده است.

"نوع نرده کم است. فقط تا ران شما؟ ما سه نفر را به هم می زدیم. من به یاد دارم که کیلی مرا بغل کرد ، مثل اینکه او سعی داشت مرا بیدار کند. من حدس می زنم که من تقریبا از آن خارج شده ام. و یادمه زو می خندید. او یکی از آن خنده های عفونی مانند نقره را داشت. این باعث می شود همه شما احساس گرما در داخل داشته باشید. "

"و چگونه او سقوط کرد ، آنا؟" کارآگاه هالووی شانه دختر را فشرد ، نه به آرامی.

"اوه". آنا برای لحظه ای به دنبال کارآگاه نیست بلکه مستقیم به دوربین می رود. مثل این است که او برای اولین بار به یاد دارد که در آن کجاست. آنچه او به اینجا آمد تا بگوید. کیلی به داخل رفت. من فکر می کنم او یک وعده غذایی ما بود. من و زو در بالکن ماندیم. من به یاد می آورم که چرخانده ، بازوهایمان در یک X در میان ما عبور کرده و دست در دست داشتند. پیچ و تاب می خندیدیم و می خندیدیم و سرگرم کننده بود تا این که من شروع به احساس بیماری کردم. فکر می کنم دستانش را رها کردم. "


"تو فکر می کنی؟ شما باید صداقت باشید ، آنا. "سخنان او هوا را تکه تکه می کند. آنا به آرامی تلنگر می زند.

"من به یاد دارم که او به راه آهن بالکن برخورد کرد. خیلی کم بود زانوهای او خم شد ، و مثل این بود که او در حال پرواز است. "

کارآگاه هالووی می گوید: "زبان زیبا را قطع کن". "فقط حقیقت را بگویید."

"او به عقب افتاد ، روی چمن." چیزی رقص وحشی در چشمان آنا فرو می رود ، سپس محو می شود ، دانش آموزانش بار دیگر در حال چرخیدن به حلقه های تاریک و خسته می شوند. برای یک لحظه ، همه ساکت هستند. آنا دستان خود را محکم در دامان خود می چسباند. وی گفت: "تا وقتی که از آنجا پایین آمدم . واقعاً یادم نیست که بدن او را ببینم. من فقط به یاد می آورم نحوه برخورد من به این وحشت سرد ، خالی از سکنه - او واقعاً از بین رفته است و تقصیر من است. "

AD مسی به طور ناگهانی ایستاده است ، صندلی به عقب می چرخد ​​و به دیوار ضربه می زند. آنا و کارآگاه هالووی به او نگاه می کنند ، گویی که هر دو تازه یادشان رفته است که او در آنجا است. صدای او نازک اما بلند است.

"نه" آنا با نفس تندی کشید.

"من می خواهم یک بار دیگر از شما سؤال کنم." او سه مرحله را طی می کند و فاصله بین آنها را می بندد. ایستاده ، او روی آنا ، همه ماهیچه های لاغر و شلوار که در باسن خیلی بزرگ است و در مچ پا خیلی کوتاه است ، ایستاده است. دوربین او را از شانه به پایین ، تهدیدی بی هدف ضبط می کند. "کرد شما. فشار دادن. او؟ "


"نه-نه". برای نخستین بار ، آنا بر سر حرف هایش می زند. ما در حال چرخش بودیم. من دستانش را رها کردم. "

کارآگاه هالووی به شدت به شریک جوان خود نگاه می کند. او یک قدم عقب برمی دارد.

"آن وقت چه اتفاقی افتاد ، آنا؟"

"من حدس می زنم که او را به دریاچه رانده ام."

"شما زو را سوار کردید. تنها."

"آره."

"در کدام ماشین؟"

آنا به دستانش خیره می شود ، گویا ممکن است جواب را نگه دارند. "من به یاد نمی آورم. شاید Zoe باشد. شاید یک ماشین از ملک ویندرمر باشد. همه اینجا ماشین دارند. و خانم تالبوت خیلی برای نگه داشتن قفل چیزها نیست. "


"بیشتر از همه ، من گناه را به خاطر می آورم ، که چگونه هوا را از ریه های من بیرون آورد."
کارآگاه هالووی ناراحت است ، صدای بخشی و نفس بخشی. "چه کار به یاد داشته باشید، آنا؟"

آنا در ریه هوا کشیده می شود. من آب را به خاطر می آورم. خاکستری و کسل کننده بود ، مانند یک ماشین قدیمی با رنگ فرسوده. به یاد دارم که زانو زدم روی بانک ، بعد از پایین آمدن او در آنجا به سطح زمین خیره شد. یادم است آن شب چقدر سرد بود ، چگونه باد در برابر گونه هایم تند و مرطوب بود. مهمتر از همه ، گناه را به خاطر می آورم ، که چگونه هوا را از ریه های من بیرون آورد. "

کارآگاه برای لحظه ای سکوت کرد و حرف های آنا را گرفت. "بیایید یک قدم عقب برویم ،" در نهایت می گوید. "چگونه بدن او را در قایق موتوری فرو کردی؟"

آنا با لبهای پایین لبش را لبه دار می کند. "من آن قسمت را به خاطر نمی آورم."

"بیشتر فکر کن." صدای کارآگاه هالووی تند است. "با سطل آب؟"


"و دیگر چه؟"

دختر با توجه به مکث. "با سنگ؟" این دو کارآگاه با هم نگاه می کنند.

AD Massey چیزی را که روی حق قانونی در جلوی او قرار دارد ، نشان می دهد.

کارآگاه هالووی گلو خود را پاک می کند. او ایستاده و هوا را در اتاق تغییر می دهد. "درمورد رابطه شما با زو بیشتر به من بگویید." صدای او در حال حاضر نرم تر است ، کج کننده است. "چگونه او را شناختی؟"

آنا با کمک ناامیدی گفت: "ما دوست بودیم." دوباره لبخند می زند ، چیزی را عقب نگه می دارد.

"بگذارید تغییر نام دهید. شما و زو چطور ملاقات کردید؟ "

"من فکر می کنم ." صدای آنا خاموش می شود. "اگر به شما نشان دهم ساده ترین کار خواهد بود. از طریق تلفن من. "

این جدید است. چشمان کارآگاه هالووی روشن است. او به سمت شریک زندگی خود گره می زند ، که تلفن آنا را از یک سبد پلاستیکی کوچک روی یک میز اتاق بازیابی می کند. او می پرسد: "من به دنبال چه چیزی هستم؟"

آنا می گوید: "راه هایی را پایین بیاورید." "در اینجا ، اگر من . احتمالاً آسان تر است." او به دنبال کارآگاه هالووی است.


آنا تلفن خود را به آرامی از دست کارآگاه جوان می گیرد ، سپس شروع به پیمایش در ماه های چت می کند. "در اینجا." او در گفتگوئی از ماه دسامبر ، انگشت خود را می کوبد - دو پیام از زوئه اسپانوس مورخ 12/10 و 12/28.

برای لحظه ای ، اتاق کاملاً ساکت است در حالی که کارآگاهان بر روی یادداشت های یک دختر مرده می چسبانند. آنا به سختی نفس می کشد.

کارآگاه می پرسد: "آیا چیز دیگری وجود دارد که شما می خواهید به ما بگویید؟"

برای لحظه ای ، آنا ساکت است. سپس ، نوبت به پیرزن در چشم نگاه می کند. ما هر دو شعر تنیسون را دوست داشتیم. آیا آن را می دانید؟ "بانوی شالوت؟"

در لبه قاب ، می توانید مشاهده کنید که مسی به آرامی ایستاده است. شریک ارشد او نگاهی به او می بخشد. صبر کن.

او می گوید: "درباره شعر ، آنا بگو".

وی در این قلعه در جزیره ای ، نزدیک شتر زندگی می کند. و او لعن شده است که روی یک س بنشیند و فقط آنچه را که در این آینه می بیند ، بپوشد ، که نوعی پنجره بازتابی به دنیای اطراف خود است. " "من این را درست توضیح نمی دهم."


"شاید فکر می کردم این چیزی است که او می خواست. شاید سعی می کردم کارها را درست انجام دهم. "
کارآگاه هالووی می گوید: "اشکالی ندارد". "ادامه دهید"

"ام ، بنابراین خانم به تماشای این زوج تازه ازدواج کرده در آینه ، و آنچه را که دارند می خواهد. آنها واقعی هستند؛ همه او سایه ای از زندگی واقعی است. و سپس او سر لنكلوت را می بیند ، و می چرخد ​​و مستقیماً از پنجره بیرون می رود ، كه باعث نفرین می شود. او محکوم به محکومیت است ، اما قلعه خود را ترک می کند و یک قایق پیدا می کند و بادبان دریایی را به کاملو می اندازد ، حتی اگر می داند قبل از رسیدن به آنجا خواهد مرد. قایق قبر او می شود. "

تا مدتها که فکر می کنید اشتباه است ، تنها صدای ضبط شده ، کریستال شلوار یکنواخت AD Massey است که در درزها جمع می شود زیرا او از یک طرف به طرف دیگر ناخوشایند می شود.

کارآگاه هالووی می پرسد: "و بنابراین شما یک قایق برای زو یافتید؟" صدای او اکنون یک آهنگ است ، لبه های آروم به طور کامل از بین می رود.

"شاید فکر می کردم این چیزی است که او می خواست. شاید سعی می کردم کارها را درست انجام دهم. "

کارآگاه کلمات آنا را به او تکرار می کند.

"به طریقی کوچک. بعد از کاری که من انجام داده ام این یک حادثه بود ، اما . زو اسپانوس را کشتم. "

برای اطلاعات بیشتر در مورد I KILL Zoe Spanos توسط کیت فریک ، در تاریخ 2 ژوئن 2020 ، به Goodreads مراجعه کنید .


من در تابستان سال 1998 برای اولین بار كتاب خانه " ساندرا سیسنروس" را در خیابان مانگو انتخاب كردم. من 9 سال داشتم ، فقط دو ماه از شروع کلاس ششم فاصله داشتم و با دانش آموزان دوره راهنمایی از سراسر شهر در یك کلاس پیشرفته تابستانی شرکت می کردم. من به عنوان یکی از جوانترین آنجا ، نگران بودم که دیگر نتوانم در کنار بچه های دیگر باشم ، و به جهت گیری رسیدم که احساس ترس و وحشت بیشتری نسبت به هیجان داشتم. سپس با Esperanza Cordero آشنا شدم. خانه در خیابان انبه » خواندن اختصاصی ما بود و همینطور كه ​​رمان را بلعیدم ، فهمیدم این اولین باری است كه در مورد دختری با نام خانوادگی مثل ابوئلا ، كه در یك محله مانند من زندگی می كرد ، خوانده ام. داستان Esperanza مانند خانه احساس می شد.


از زمان انتشار 35 سال پیش ، خانه در خیابان انبه تبدیل به یکی از تأثیرگذارترین آثار ادبیات مدرن شده است. این کتاب بیش از شش میلیون نسخه فروخته و به بیش از 20 زبان ترجمه شده است. و برای بسیاری از خوانندگان لاتینکس مانند من - از جمله نویسندگان الیزابت آچهودو ، آنجی کروز ، کالی فاجاردو-آنستین ، لیلیام ریورا و اریکا ال سانچز - این تأثیر شخصی است.

اریکا سانچز ، نویسنده فینالیست جایزه کتاب ملی ، من دختر تو کامل نیستم ، مکزیک ، به بوستل می گوید: "این نخستین باری بود که من تا به حال دیده ام." "همسایگی او بسیار شبیه به محلی بود که من در آن بزرگ شدم - پر از زیبایی و ناامیدی. روشی که سیسنروس توانست فرهنگ مکزیکی را تصرف و تجلیل کند برای من بسیار جادویی بود."

نویسنده در یک سری از vignettes شاعرانه ، کارهای اصلی Cisneros دنباله Esperanza به عنوان او در سن در شیکاگو در یک محله در درجه اول Latinx. او با فقر خانواده خود ، اشتیاق خود برای یافتن فضایی از خود و دشواری برای بزرگ شدن به عنوان زن جوان در دنیایی که به نظر می رسد خطر و ناامیدی در هر گوشه ای پیچیده است ، مبارزه می کند.


الیزابت آچهوودو ، نویسنده جایزه کتاب ملی The Poet X ، می گوید: "سیسنروس به حقیقت آنچه بسیاری از جوانان لاتین و خانواده های آنها با آن روبرو هستند ، می خورد ." "او در مورد زبان ، محله ها ، آرزوها و بسیاری از مضامین و حقیقت های دیگر صادق است که نه تنها جهانی بلکه بی موقع است. شما می توانید بگویید سیسنروس شخصیت های او را دوست دارد و او خواننده خود را دوست دارد. این نوع مراقبت و احترام به معنای او نیست." کلیشه هایی بنویسد ، اما او همچنین به دنبال تجربیات افراد و افراد دیگر نیست. وقتی سیسنروس را می خوانی به او اعتماد می کنی. "

"روشی که سیسنروس توانست فرهنگ مکزیکی را ضبط و تجلیل کند برای من بسیار جادویی بود."
تأثیر سیسنروس بر خوانندگانش فقط در طول سه دهه و نیم گذشته افزایش یافته است. او تاکنون هشت کتاب دیگر را نوشت و جوایز متعددی از جمله مدال ملی هنر 2015 و جایزه PEN / Nabokov 2019 را برای موفقیت در ادبیات بین المللی کسب کرد. اما این خانه در خیابان مانگو است که در میان خوانندگان خود به وضعیت افسانه ای رسیده است ، که توسط بسیاری از آنها به عنوان پیوندی اساسی در زنجیره ن لاتینکس در طول نسل توصیف شده است.

لیلیام ریورا ، نویسنده Dealing in Dreams ، می گوید: "بیشتر کتاب ها ، کتاب خانه من از دست پسر عموهای بزرگتر من بود ." وی گفت: "من 11 ساله بودم که خانه ای را در خیابان انبه انتخاب کردم . پسر عموی من یادداشت ها را ضبط کرده و قسمتهای زیادی از صفحات را برجسته کرده بود. من نه تنها در حال کشف کردن شخصیت جذاب ساندرا سیسنروس Esperanza بودم ، بلکه مکالمه قدیمی خود را نیز دنبال می کردم. پسر عمو با متن بود. این کتاب به بینش سه سفر جوانی به بزرگسالی ، چه در نثر ، در زندگی پسر عموی من و هم رابطه من با هر دو تبدیل شد. این واقعاً به یک کشف جمعی تبدیل شد. "

در حالی که خانه در خیابان انبه بی شک امیدوارانه است - " من فکر می کنم که ساندرا توانسته است از تکین فرهنگ مکزیک توصیف کند: سنت ها ، شادی ها و طنزها. در جامعه ما اغلب سایر نقاط جهان تحسین زیادی وجود دارد سانچز می گوید: "این همچنین تصویری ناخوشایند از زندگی برای مردم لاتینکس در ایالات متحده است.

کالی فجاردو-آنستین ، نویسنده فینالیست جایزه کتاب ملی سابرینا و کورینا می گوید: "از نظر من ، کارهای سیسنروس اغلب به عنوان یک آملت برای یادآوری خاطراتی که من فراموش کرده ام عمل می کند ." "سیسنروس به من اجازه داده است كه خود را به خاطر بسپارم و خود را تصور كنم ، آنچه را كه در این بدن و در این مکان قرار دارد گسترش دهم. [كار] او در اعماق ناخودآگاه فرو می رود ، زیرا از چاه جهانی بودن ، همان جایی كه كشیده می شود همه حقیقت ساکن است. "

"این کتاب به بینش سه سفر جوانی به بزرگسالی ، چه در نثر ، در زندگی پسر عموی من و هم رابطه من با هر دو تبدیل شد. این واقعاً به یک کشف جمعی تبدیل شد."
یکی از جنبه های جهانی و مشهورترین رمان سیسنروس ، نمایش خام آن از ماهیت خفه کننده مردانگی سمی است. این رمان با پدران و شوهرهای بد جسمی و روحی و روانی همراه است ، نی که تحت تأثیر انتظارات زندگی در خانه ، آزار و اذیت خیابانی و خشونت جنسی احساس گرفتار شدن می شوند. اِسوودو در رمان نخستین برنده جایزه خود " Poet X" ، درباره تأثیر نگاه مرد نوشت ، و می گوید کار سیسنروس چشم باز بود.

Acevedo می گوید: "صحنه ای که اسفرانزا در محل کار است و مورد حمله قرار می گیرد ، صحنه ای است که من به یاد دارم که مرا در مسیرهای من متوقف کرد و تا به امروز به طور زنده آن را به یاد می آورم." "راه های زیادی وجود داشت که انتظارات جنسی به عنوان یک جوان به من تحمیل شد: این ایده که یک پسر یا مرد اجازه داشت مرا بگیرد ، یا با من صحبت کند اما او راضی است ، و مسئولیت من برای دور زدن درخواست های او یا بی احترامی بود. به طریقی که او را عصبانی نکرد و مرا نیز در امان نگه داشت. با دیدن آن نوع برخورد که کاملاً آشکارانه و ناخواسته نوشته شده بود ، به نظر می رسد که من تنها تنهایی نبودم. "


ساندرا سیسنروس ، عکس از کیث دنیلیلر
ریورا ، که در اولین رمان خود با عنوان "آموزش مارگوت سانچز" ، به تفسیر جنب و جوش و تفکیک طبقاتی می پردازد ، پیام های سیسنروس در مورد فقر را به همان اندازه تحت تأثیر قرار می دهد.


ریورا می گوید: "صحنه ای وجود دارد که اسفرانزا و خانواده اش سوار ماشین می شوند و در اطراف بخش های مرفه شیکاگو رانندگی می کنند و تعجب می کنند که در صورت برنده شدن در قرعه کشی چه می کردند." "من به یاد دارم که این را خواندم و احساس می کردم که بسیار دیده می شود. اگرچه خانواده من هرگز صاحب یک ماشین نبودند ، هر وقت قطار را از برانکس به سمت منهتن می گرفتیم ، همیشه تصور می کردیم که اگر در" شهر "زندگی می کنیم زندگی ما چه خواهد بود. من در سنین جوانی به وضوح از کلاس آگاهی داشتم ، اما این اولین بار بود که از طریق چشمان یک دختر قهوه ای جوان درباره فقر می خواندم. "

خانه در خیابان انبه به دلایل شخصی بسیاری در قلب این نویسندگان - و میلیون ها نفر دیگر - فرو رفته است. اما این همچنین منبع الهام خلاق برای Acevedo ، Cruz ، Fajardo-Anstine ، Rivera و S ،nchez است ، که به Cisneros کمک می کنند تا مانتوهای ادبیات لاتینکس را به جلو ببرد.

"برای من ، کارهای سیسنروس اغلب به عنوان یک آملت برای یادآوری خاطراتی که فراموش کرده ام عمل می کند ، جنبه هایی از نفس خود که زمانی فقط سایه بودند."
آنجی کروز ، نویسنده دومینیکنا ، می گوید: "این کتاب استادانه و صریح است ، آنچه ساندرا با زبان انجام می دهد غیر قابل مقایسه است." وی گفت: "به دلیل باریک بودن و کوتاه بودن متن ، برخی فرض می کنند که خواندن آن آسان است ، اما بسیار لایه بندی شده است و زبان و شخصیت ها شارژ و قدرتمند هستند. کتاب Sandra یک جشن است ، زیرا می توان لایه ها را در متن لایه برداری کرد و مشت زد. روده به بهترین وجه. وقتی کتاب های او را خواندم ، فهمیدم که خاص ترین آن چقدر است ، کار جهانی تر می شود. "

سیسنروس که اکنون 64 سال دارد ، همچنان به انتشار اثر جدید (جدیدترین داستان کوتاه او "Puro Amor" ، در سال 20 منتشر شد) و قهرمانان نویسنده و نوظهور لاتینکس - از جمله نوشتن مبهم برای کتابهایی مانند فجاردو-آنستین و کروز است. نسخه های 2019 سیسنروس جای خود را به عنوان یک صدای مهم در ادبیات از مدتها پیش سیمان کرد. اما برای اینکه واقعاً تأثیر او را جشن بگیریم ، باید صدای همه کسانی که پس از او آمده اند نیز جشن بگیرد.

فجاردو-آنستین می گوید: "راهی که سیسنروس به بررسی زندگی درونی لاتیناها در هر سنی می پردازد ، نقشه داخلی را برای ترسیم تجربیات خود ، و نام گذاری آنچه با نسل های پیش رو درآورده ایم ، فراهم می کند." "در میان جملات او ، از زندگی کل ن تجلیل می شود. کار Sandra Cisneros به من اجازه داد تا قدرت را در سنت قصه گویی فرهنگم و قدرت درون خودم ببینم."


نویسنده Chimamanda Ngozi Adichie یک توصیه مهم برای ن جوان دارد: "عذرخواهی نکنید." وی در مصاحبه زیر توضیح می دهد که چرا این توصیه بسیار ضروری است.


مصاحبه با آدیچی گزیده ای از ن است: مجموعه نشنال جئوگرافیك ، اواخر همین ماه ، كه شامل 400 عکس با شکوه است ، بعضی از آنها مربوط به قرن نوزدهم و همچنین مصاحبه با ن مشهور ، مانند جین گودال و نخستین پزشکان است. الکس مورگان قهرمان جام جهانی ن. این کتاب همچنین نشان می دهد که چگونه تصویرهای ن در صفحات National Geographic از زمان تأسیس این مجله در سال 88 تغییر کرده است. ن همچنین در 17 عکس از ن در پشت پرتره های مجله مشهور ن از پروفایل های 17 عکاس زن استفاده می کنند.

این کتاب بخشی از تمرکز یکساله نشنال جئوگرافیک بر روی ن است - حرکتی که پیش بینی صدمین سالگرد نوزدهمین اصلاحیه 19 ، که به ن سفیدپوست حق رای دادن در سال 1920 را داده است - ن با انتشار یک مستند که پروفایل بسیاری از آنها را پیش بینی می کند ، پیش بینی می شود. شخصیت های برجسته در آن.

Women: The National Geographic Image Collection در تاریخ 15 اکتبر به بازار عرضه شده است و هم اکنون برای پیش سفارش موجود است. در زیر ، یک پیش نمایش اختصاصی از کتاب را بخوانید - مصاحبه ای با Chimamanda Ngozi Adichie:


در مکالمه با Chimamanda Ngozi Adichie
"عزم روشنفکرانه بی تأمل ، ناپایدار ، شدید. برای تعریف حقیقت واقعی زندگی ما": این نوار بالایی است که هارولد پینتر نمایشنامه نویس در سخنرانی خود در مورد پذیرش Nobel در سال 2005 برای نویسندگان تعیین کرده است. آنها همچنین معیارهایی برای اعطای جایزه سالانه PEN Pinter هستند که در سال 20 به Chimamanda Ngozi Adichie رفت. این رمان نویس و مقاله نویس نیجریه ای - که کتاب هایش شامل Purple Hibiscus ، نیمی از یک خورشید زرد ، Americanah ، و Ijeawele عزیز است - افتخاراتی از جمله جایزه National Book Critics Circle Award و یک بنیاد MacArthur را دریافت کرده است. ؛ گفتگوی TED او در سال 2012 ، "همه ما باید فمینیست باشیم" ،در یک کتاب ساخته شد. آدیچی در پذیرش جایزه پینتر ، خاطرنشان كرد كه به دلیل مواضع خود مورد انتقاد قرار گرفته است: قهرمانی در برابر حقوق ن ، توهین به مجازات همجنسگرایی در نیجریه. یک رومه نگار به آدیچی توصیه کرد که طرفدارانش ترجیح دهند او را "تعطیل و نوشتن" کند. تا به امروز ، او هیچ نشانه ای از انجام کار سابق نشان نمی دهد ، و قصد دیگری برای ادامه دومی دارد.


نشنال جئوگرافیک: به نظر شما مهمترین چالش امروز ن چیست؟

Chimamanda Ngozi Adichie: باریک کردن آن فقط به یک مشکل بسیار دشوار است. من می گویم استقلال ن بر بدن آنها - و منظورم این است که طیف گسترده ای از چیزها است. نه تنها حقوق تولید مثل بلکه شامل معضل خشونت خانگی و همچنین عدم حمایت صحیح قانونی برای ن در سطح جهان است.

و به نظر شما مهمترین چیزی که باید در چند سال آینده برای ن تغییر کند چیست؟

ما باید از هر لحاظ ن بیشتری در موقعیت های تصمیم گیری قرار بگیریم - از نظر ی ، اقتصادی. نمایندگی بیشتر ن منجر به تصمیمات متنوع تری خواهد شد ، تصمیماتی که تجربیات ن را در بر می گیرد. فکر نمی کنم داشتن ن در موقعیت های قدرت به معنای این باشد که جهان در حال کامل شدن است یا این درگیری از بین می رود. این بدان معناست که نهایتا نگرانی های نیمی از جمعیت جهان در مرحله مرکزی خواهد بود.

"جهان ساده نیست ، بنابراین اگر با چیزهایی که ساده نیستند آشنا می شوید ، بیشتر به احتمال زیاد با جهان به روشی سازنده برخورد خواهید کرد."
به نظر شما بیشترین قدرت خود شما چیست؟

فکر می کنم شاید توانایی من برای مقابله با پیچیدگی باشد. برای اینکه من از خاکستری راحت باشم ، نیازی به سفید یا سیاه بودن چیزها ندارم. من به ظرافت اعتقاد دارم من به جهان نگاه می کنم و می دانم که این پیچیده است ، و لازم نیست که چیزها ساده برای درک باشند. و اینکه من از پیچیده و دشوار بودن کارها ناراحتم. من فکر می کنم بخشی از آن به دلیل اجتماعی شدن من به عنوان یک زن است.

آیا می توانید در مورد آن بیشتر بگویید؟

ن برای اینکه مراقب باشند ، راهی پیدا می کنند که بتوانند درگیری را حل کنند. ن در بسیاری از مسائل مختلف اجتماعی می شوند - و از بعضی جهات وانمود می کنند که برای افراد مختلف چیزهای مختلفی است. ن برای محافظت از نفس های مردانه اجتماعی می شوند. ن برای مراقبت از اعضای خانواده اجتماعی می شوند. ن برای داشتن نوع خاصی از هوش هیجانی اجتماعی می شوند. من واقعاً فکر نمی کنم این چیزها در ن متولد شده باشد. من فکر می کنم که این به این دلیل است که ن در جامعه معاشرت می کنند. از بعضی جهات ، این بد برای ن بد است زیرا در جامعه اجتماعی می شوند تا خود را عقب نگه دارند و خیلی جاه طلب نباشند. اما من فکر می کنم راه هایی وجود دارد که در آن خوب است ، زیرا به ن می آموزد که بتوانند با پیچیدگی ها کنار بیایند و از نظر ذهنی ساده نباشند. جهان ساده نیست ، بنابراین اگر با مواردی که ساده نیستند آشنا باشید ،

وقتی به زندگی خود نگاه می کنید ، آیا چیزی وجود دارد که شما یک لحظه دستیابی به موفقیت را در نظر بگیرید؟

فکر می کنم زمانی که نه ساله بودم ، در کلاس سوم بودم و این را کاملاً به یاد می آورم. معلم من گفته بود كودكی كه بهترین نتیجه را در امتحانی كه داده است بخشدار خواهد بود. بنابراین من بهترین نتیجه را بدست آوردم - و سپس او گفت ، "اوه ، من فراموش کردم که ذکر کنم ، باید یک پسر باشد." من فقط فکر کردم ، "چرا؟" معقول است که می گفتیم مقدم کلاس است. کودک با بهترین نمرات یا کودک با نوعی مهارت مفید. اما این ایده که این موقعیت از حیثیت و قدرت در کلاس درس به دلیل تصادف به دنیا آمدن یک جنس خاص برای کسی محفوظ است - این فقط عجیب بود. بنابراین احساس عصبانیت من روشن شد و به معلم گفتم: "این معنی ندارد."

شما واقعاً حرف زدید و گفتید؟

آه ، بله

و چه اتفاقی افتاد؟

خوب ، پسرک هنوز بخشدار بود و من به عنوان معاون مقدماتی ساخته شدم که وماً راه حل مورد نظر من نبود. اما برای من واقعاً در حال تبلور بود: این اولین باری بود که درمورد جنسیت صحبت کردم. این کار نکرد ، اما این لحظه برای من بود که فکر نمی کنم هرگز فراموش کنم.

من حدس می زنم که به سؤال بعدی من منجر می شود: به نظر شما بزرگترین موانعی که باید برای غلبه بر آن داشته باشید چیست؟

فکر می کنم شاید ترس از شکست باشد؛ نمی خواستم امتحان کنم چون می ترسیدم شکست بخورم.

آیا خود را فمینیست می دانید؟

بله ، من خیلی کار می کنم ، زیرا معتقدم زن و مرد با انسان برابر هستند و معتقدم که رابطه جنسی نباید دلیلی برای عقب ماندن مردم باشد. ما در جهانی زندگی می کنیم که مرتباً ن را عقب می اندازد زیرا آنها زن هستند ، و من به شدت احساس می کنم که این تغییر نیاز دارد. این برای من فمینیسم معنی دارد.

شما کدام شخص زنده را بیشتر تحسین می کنید؟

پدر من ، زیرا او بهترین نمونه ای است که من از نوع خاصی از صداقت و نجابت دیدم. او نجیب و مهربان است و فرزندان خود را - شش نفر از ما ، سه پسر و سه دختر - بزرگ کرد تا باور کند که می توانیم کاری انجام دهیم. اعتماد به نفسی که فضای من در جهان را اشغال می کنم تا حدی به این دلیل است که من توسط مردی مثل او بزرگ شده ام.

"انجام عملكرد باعث می شود كه ن از خود كاهش یابند ؛ به این معنی كه شما اغلب نمی توانید به پتانسیل خود برسید زیرا اجازه نمی دهید كه واقعاً خودتان باشید."
و آیا یک شخصیت تاریخی وجود دارد - کسی که زندگی نمی کند - که ممکن است شما را با آن شناسایی کنید؟

افرادی هستند که من آنها را تحسین می کنم. من نمی دانم که لازم است با آنها ارتباط برقرار کنم. من همچنین به داستانهای مردم ، به زندگینامه ها مشکوک هستم ، زیرا من فکر می کنم که در نهایت ما مردم را نمی شناسیم. اما گمان می کنم می توانم بگویم که وینی ماندلا [فعال ضد آپارتاید و همسر سابق رئیس جمهور آفریقای جنوبی نلسون ماندلا] را برای مقاومت در برابر خود تحسین می کنم ، برای روشی که او موفق شد خودش را با وجود بی احتیاطی فراوان که داشت مجبور به نگه داشتن خود کند. سر و کار دارد با. من همچنین نویسندگانی چون ربکا وست [متولد سیسیلی فیرفیلد] و الیزابت هاردویک را تحسین می کنم.

امروز به ن جوان چه توصیه ای می کنید؟

عذرخواهی نکنید باز هم ، به آن ایده جامعه پذیری بازگشت: من فکر می کنم ن جامعه شده اند تا از بسیاری جهات ، فقط برای موجود عذرخواهی کنند. و همچنین ، دوست داشتن را انجام ندهید. همه انسانها دوست دارند که دوست داشته باشند ، زیرا ما انسان هستیم - اما دختران معاشرت می کنند که فکر می کنند نیاز به دوست داشتن دارند و این باعث می شود آنها وانمود کنند که چیزی نیستند. انجام عملكرد كمك باعث مي شود كه ن از خودشان كاسته شوند. این بدان معناست که شما اغلب نمی توانید به پتانسیل خود برسید زیرا اجازه نمی دهید خودتان واقعاً خود باشید. من به ن جوان می گویم ، این کار را نکنید ، زیرا ارزشش را ندارد. ن جوان فقط باید خودشان باشند. به نظر می رسد با توجه به تمام پیام هایی که جامعه به ن جوان می دهد بسیار ساده است ، اما فکر می کنم بسیار دشوار است.

آخرین سؤال: بیشترین صلح کجاست؟

در زادگاه اجدادی من در شرق نیجریه که توسط خانواده احاطه شده است.


Cleo Wade کیست؟ ساده ترین توصیف "شاعر اینستاگرام" است. او یک بار لقب " اپرا هزاره " را داشت. اخیراً ، او " BFF همه " نامیده شد .

اما طبق گفته Cleo Wade چه کسی Cleo Wade است؟

او به من می گوید: "اگر خیلی شیرین نیست ، شاید خودم را" سازنده محبوب جامعه "بنامم."

در حقیقت ، همه این برچسب ها تا حدی دقیق هستند. او است شاعر نمایش مشخصات عمومی، است که می گویند که او یک شاعر (او به نوشتن از او شش ساله بود) که پست در اینستاگرم (که در آن او را بیش از 500.000 پیروان .) در 30 ساله، او است هزاره ، و مانند اپرا ، او سخت تلاش می کند تا هر یک از پیروانش احساس خویشاوندی خاصی با خود و پیام عشق به خود داشته باشد. بنابراین ، به نوعی ، او واقعاً بهترین دوست همه است.

او به من می گوید: "هر زمان که من یک چیز را به صورت آنلاین قرار دهم یا کتاب بنویسم یا یک کالای هنری عمومی را ایجاد کنم ،" به من می گوید ، من این کار را می کنم تا بتوانم با افراد دیگر ارتباط برقرار کنم.

این شاید از همه viscerally در حوادث او در تور برای او به میزبانی دیده می شد اولین کتاب، قلب بحث ، که سال گذشته بیرون آمد. او به من می گوید: "من اگر دروغ نگویم كه من كتاب ها را نوشتم اساساً دروغ می گویم تا بتوانم كتاب ها را تور كنم." "قادر بودن در کنار مردم باشم و بدانیم که در زندگی آنها چه می گذرد و به آنها عشق و مراقبت نشان می دهیم ، آنها را می بینیم و می شنویم -  این بزرگترین اشتیاق من در زندگی است."


لورن پرلشتین / بوستل
در هفته های آینده ، او فرصت های زیادی برای ارتباط با خوانندگان خواهد داشت ، زیرا او برای تبلیغ کتاب جدید خود از کجا شروع می شود ، هم اکنون به این کشور سفر می کند. مانند Heart Talk ، باریک است - در اندازه یک کیف آرایش کوچک - و پر از شعر ، مقاله کوتاه ، و مراقبه در مورد مهربانی ، امید و دلسوزی. برخلاف قلب گفتگو - که به عشق به خود و بهبودی متمرکز شده است - مربوط به عمل است. اگر ژاکت گرد و غبار را بیرون بیاورید ، پیغامی پنهان پیدا خواهید کرد که روی آن روی طلای نقش برجسته شده است: "سوال این نیست که آیا شما قدرتمند هستید یا نه (شما هستید) سؤال این است . شما با خود چه خواهید کرد؟ قدرت؟"

به عبارت دیگر: Heart Heart را بخوانید تا قدرت خود را پیدا کنید. خوانده شده از کجا شروع آن به کانال.

با وید ، که تقریباً شش ماه باردار است ، در یک استودیوی عکس روشن و روشن در منطقه Flatiron منهتن در یک صبح ناخوشایند پاییز ، ملاقات می کنم. وقتی ما برای صحبت کردن می نشینیم ، او لبخند می زند ، چشمانم را با من قفل می کند و خط چشم مرا تعارف می کند. او به من نگاه نمی کند ، و من می دانم که چرا بسیاری از افراد برای دیدن این شانس حضور در همان فضا برای حضور در هتل ، متوقف می شوند. او به من می گوید بعد از هر رویدادی ، سه یا چهار ساعت در گفتگو با حاضرین می گذرد. او می گوید: "من خیلی بیشتر از حرف زدن گوش می کنم." این صحبت ها با طرفداران بود که به او الهام بخشند تا از برنامه خود برای یک سال استراحت استفاده کند و به جای آن کتاب دوم خود را بنویسد.

لورن پرلشتین / بوستل
"آنچه من بارها و بارها شنیدم این بود:" شما چطور خود مراقبتی هستید؟ " یا ، "چگونه شما عاقلانه می مانید؟" یا ، "چگونه آرامش یا آرامش پیدا می کنید؟" و هربار که آنها این حرف را می زدند ، به خصوص در این مدت آن را دنبال می کردند. " او متوجه شد که زمان های بی سابقه راه حل های بی نظیری را فرا می خواند.

او می گوید: "فکر می کنم ما بار دیگر به این مسئله فکر می کنیم و به خودمان می گوییم ،" من حاضر نبودم با دنیایی که در آن زمان در آن زندگی می کردیم مقابله کنم. " "من واقعاً می خواستم چیز خاصی را ایجاد کنم تا در این زمان به عنوان یک پرتو پشتیبانی وجود داشته باشد."

پس چه کسی Cleo Wade است؟ او شخصی است که به دیگران کمک می کند تا قدرت خود را پیدا کنند - و از آن استفاده کنند. کلمات او به معنای مومیایی کردن و جرقه است. آنها قصد دارند تا نقاط دردناک شما را تسکین دهند و به شما انگیزه دهند تا نقاط دردناک دیگران را تسکین دهند. در پرسش و پاسخ زیر ، وی درباره فرسودگی ، یافتن زمان فعالیت در جهان ، و اینکه چرا وی معتقد است داشتن فرزند عمل نهایی خوش بینی است ، صحبت می کند:


جایی که برای شروع کمی کوچکتر از آخرین کتاب ، Heart Talk است - فقط کمی قابل حمل است ، بنابراین شما می توانید آن را در هر کجا ببرید. بخش اول با یک سلب مسئولیت آغاز می شود که هیچ قانونی وجود ندارد ، بنابراین می توانید هر جا که می خواهید آن را باز کنید و شروع به خواندن کنید. آیا می خواستید این کمتر به عنوان یک کتاب عمل کند و چیز دیگری باشد که بتوانید در آن آرامش و آرامش مداوم پیدا کنید؟

Cleo Wade: من می خواستم این چیزی باشد که فقط الهام بخش نبود ، بلکه احساس مفید می کرد. و فکر می کنم بخشی از تلاش برای خلق چیزی که مفید باشد اطمینان از کاربرد آن است و دسترسی به آن آسان است و مهم نیست که چه روزی را در آنجا داشته باشید ، این دوستی است که می توانید از آن بازدید کنید.

فکر می کنم بیشترین تمرکز من هنگام نوشتن یا ایجاد کتاب است. چند بار می دانیم که دقیقاً چقدر خواندن عالی باعث می شود احساس کنیم که می توانیم زمان را بخواهیم یا زمان شیرجه رفتن به یک کتاب را بخواهیم؟ بعضی اوقات ، ما احساس خستگی بیش از حد می کنیم ، یا احساس می کنیم محدوده توجه نداریم. همه این موارد وجود دارد که مانع از دسترسی ما به شادی می شود که خواندن و داشتن آن نوع زمان انفرادی می تواند به خودمان برسد. من می خواستم آنجا هرچه بیشتر نقاط ورود به این کار را داشته باشم زیرا هیچ کس همان چیزی نیست که شما فکر می کنید این باشد. برای ورود به کار روشهای زیادی به افراد بدهید.

من همچنین احساس می کنم این کتاب ها همچنین نقاط ورود شعر هستند. من همیشه از دوستان می شنوم که به نظر می رسد شعر واقعاً نگران کننده است: من ساختار ، نمادگرایی را نمی فهمم .

یکی از اولین عناوین واقعی گفتگوی قلب ، کتاب شعر برای افرادی بود که شعر را دوست ندارند یا فکر می کنند که هرگز شعر را دوست ندارند.

فکر می کنم برای شروع ، این می تواند یک کتاب از ایده ها یا ابزارها یا کلمات برای کسی باشد که می گوید آنها فعال نیستند یا شهروند درگیر نیستند و یا ایده شرکت در دنیای ما و شرکت در آن را ندارند. راه برای آنها نیست یا خیلی غریب است. فکر می کنم گاهی اوقات احساس می کنیم ، تو گلوریا استاینم یا نیم تنه. اگر راهی پیدا نکردم که بتوانم در دنیا شرکت کنم یا یک فعال نقل قول بدون شغل باشم که تمام وقت شغل خود را داشته باشم ، پس راهی وجود ندارد که بتوانم این کار را انجام دهم. آنچه دنیای ما به همه نیاز دارد این است که همه از خود بپرسند ، "من با آنچه به دست آورده ام چه کاری می توانم انجام دهم؟ چگونه می توانم کمک کنم؟" هیچ راهی برای انجام آن وجود ندارد.

در کتاب می نویسید که شغل نه تا پنج سال زندگی شما نباید باشد. چرا فکر می کنید در گفتگوهای مربوط به فعالیت ، این نوع ذهنیت از اهمیت برخوردار است؟

بعضی اوقات حتی از اینکه آن را فعالانه خواندم ، دریغ می کنم ، زیرا فکر می کنم این کلمه می تواند یک مانع باشد. برای شرکت در جهان نیازی نیست خود را یک فعال بنامید. من حتی خودم را اینطور صدا نمی کنم و بدیهی است که مشارکت در اجتماعم احتمالاً تمرکز شماره یک زندگی من است.

گریس ، بهترین دوست من از کودکی ، پدرش به ما این توصیه را داد: "از نگران کسی که در 9 تا 5 سالگی خود قرار دارد نگران نباشی. بر نحوه حضور در پنج تا نه سالگی خود متمرکز شوید." یادم است که فکر می کنم ، مدیون ، چنین توانایی وجود دارد که روز را دراز کنید و از زندگی خود بیشترین استفاده را ببرید . با خودم فکر کردم ، اگر تصمیم نگیرید ساعت را خاموش و روشن کنید ، با وجود خود چنان قدرتمند خواهید بود.


لورن پرلشتین / بوستل
من واقعاً بخش مربوط به کتاب را در مورد امید دوست داشتم. شما دوست ، فعال و نویسنده خود را DeRay Mckesson نقل می کنید ، که گفت: "امید جادو نیست ، کار است". چرا فکر می کنید امید بخش مهمی از این گفتگو است؟

مارتین لوتر کینگ جونیور گفت که قوس اخلاقی جهان به سمت عدالت خم می شود. اما قوس اخلاقی جهان وقتی خم می شویم چنین می کند. بین دیدن چیزها برای آنچه هستند و دیدن چیزهایی برای امکان آنها و دانستن اینکه چگونه می توانید در رسیدن به پتانسیل خود به آنها کمک کنید ، تفاوت وجود دارد.

آغاز این نقل قول DeRay این است: "امید این عقیده است که فردای ما می توانند بهتر از امروز باشند." و سپس ادامه می دهد: "امید جادو نیست ، کار است". من فکر می کنم که این امر با اعتقاد به آنچه ممکن است ارتباط دارد ، نه تسلیم شدن به آنچه غیرممکن است. بسیاری از آنچه من در این کتاب قرار داده ام مربوط به احساسات و افکار و ایده ها و مانترا ها و کلمات است که فقط می تواند به ما کمک کند در جایی که احساس می کنیم آن نوع قدرت را داریم به آن مکان ضربه بزنیم.

درست پس از انتخاب دونالد ترامپ ، احساس کردم که خیلی ها می گفتند من افسرده هستم یا بسیار ناراحتم . حالا ، به نظر می رسد که لفاظی ها تغییر کرده و من خیلی عصبانی هستم . شما چطور فکر می کنید که عصبانیت و امید می توانند و همزیستی داشته باشند؟

گوش کنید ،  من فکر می کنم که همه این موارد در محور عشق قرار دارند. من فکر می کنم امید در درون عشق وجود دارد. فکر می کنم عصبانیت در درون عشق وجود دارد. ما اغلب در مورد عشق فکر می کنیم زیرا این doormat که همیشه خوشایند است و هیچ مرزی ندارد و هرگز به خودی خود نمی چسبد. ما فراموش می کنیم که عشق می تواند به عنوان جهنم عصبانی شود ، زیرا عشق به مراقبت از آن بسیار است.

فکر می کنم وقتی می توانیم ببینیم چه چیزی ما را ناراحت می کند یا ما را عصبانی می کند ، در واقع می دانیم که کار را در کجا قرار دهیم و در کجا مهم است که امید خود را سرمایه گذاری کرده و اعتقاد خود را سرمایه گذاری کنیم. فکر می کنم وقتی عصبانیت به خشونت تبدیل می شود ، مشکلی ایجاد می شود ، زیرا فکر نمی کنم خشونت به هیچ وجه در فضای عشق زندگی می کند. اما من فکر می کنم که هر احساس و احساسی که داشته باشید ، چیزی است که نشانه زندگی شما است و شما دوست دارید و باید از خود بپرسید ، "من با این روش مثبت چه کار می کنم؟"

شما به دنبال بازدید از کجا می توانم در این ماه به دنبال چه چیزی باشید و به چه نوع مکالمه هایی امیدوار هستید که در جاده بمانید .

سعی می کنم هرگز به امید داشتن هر نوع مکالمه در این مسیر ادامه ندهم. من فکر می کنم گاهی اوقات وقتی انتظاراتی داریم ، این توانایی ما را می شنود که واقعاً دلسوزانه و آشکارا گوش فرا دهیم که ممکن است گوش کنیم. و بنابراین ، برای من ، بیشتر تمرکزم این است که به آنچه یاد می گیرم و داستانهایی که بیشتر از هر چیز می شنوم باز باشم.

آیا در مکالمه قلب صحبت های خاص شما در جاده صحبت کرده اید که تأثیرگذاری بر نوشتن کتاب از کجا شروع کند؟

من در حال شنیدن بسیاری از مردم با من صحبت می کردند فقط احساس خسته بودن. این زنگ هشدار در ذهنم به وجود آمد: خوب ، شما خسته شده اید و من آن را دریافت می کنید ، چند روز هم خسته ام. اما به چه نوع تشویقی نیاز داریم تا استراحت کنیم و ترک نشویم؟

آخرین موردی که من به آن اضافه کردم - دومی قبل از چاپگرهای واقعی؛ من حتی نمی دانم که ناشران آن را دیدند - آیا یک خط Coretta Scott King در آخرین صفحه کتاب بود که می گوید: "آزادی هرگز به دست نمی آید. شما آن را کسب می کنید و در هر نسل برنده می شوید. "ما می دانیم که این درست است. ما می دانیم که جاده ای به دنیایی که حتی برای فرزندان ما نیز ارثی است ، راهی بی پایان برای انجام کار و نشان دادن و افتخار کار کسانی است که پیش روی ما بوده اند. چگونه مطمئن شویم که در مسیری باقی می مانیم که [هر] یک شخص سازنده این کشور یا جهان است که باید در آن زندگی کنیم؟

همیشه وقت داریم که همه کارها را انجام دهیم. این فقط ما باید در واقع اراده لازم را برای یافتن زمان پیدا کنیم. بنابراین ، وقتی کسی می گوید ، "من فقط وقت لازم برای انجام این کار را ندارم" ، می گویم: "نه ، زمان وجود دارد. در روز ، زمان وجود دارد."

یکی از بزرگترین الهام بخش برای این کتاب حرکت در فرسودگی ، حرکت در اضطراب ، حرکت در میان احساس غرق شدن یا افسردگی بود و از خود پرسیدیم ، "خوب ، چگونه می توانم ظاهر شوم؟"

لورن پرلشتین / بوستل
شما تقریبا شش ماه باردار هستید. آیا احساس فوریت در مورد تغییر جهان به دلیل داشتن فرزند ، احساس فوریت دارد؟ آیا به نظر شما نسبت به کار خود به هیچ وجه تغییر کرده است؟

این بسیار مهم است که اطمینان حاصل کنیم که به هر کودکی به عنوان فرزند خود نگاه می کنیم. فکر نمی کنم کاملاً دقیق باشد که بگوییم من علاقه مندم که دنیا را به مکانی بهتر تبدیل کنم زیرا می خواهم از لحاظ جسمی فرزند خودم را داشته باشم.

من فکر می کنم که این امکان وجود دارد که بخشی از زندگی بسیاری از دختران کلوپ دختران Lower East Side یا بسیاری از بچه ها باشد که من به آنها می توانم در سراسر دنیا باشم یا با آنها کار کنم ، تک تک بچه ها سزاوار آن هستند برای اینکه ما 100 درصد برویم تا این دنیا برای آنها بهتر شود. یکی از بزرگترین "لحظات آها" که من در روند سیمون [سیمون دیوید کینبرگ ، شریک زندگی او] داشتم و تصمیم گرفتم فرزند خود را داشته باشیم این است که واقعاً این عمل نهایی خوش بینی است ، درست است؟ شما می گویید که اعتقاد دارید اگر همه ما این کار را انجام دهیم - یا اگر حداقل بتوانید نقش خود را انجام دهیم - آنگاه این جهان می تواند به اندازه کافی ایمن باشد ، به اندازه کافی ، به اندازه کافی ، به اندازه کافی ، برابر با مکانی مناسب برای رشد و ترقی کودکان.

شما تصمیم می گیرید موجودی اضافی را در این سیاره قرار دهید که نپرسید در اینجا حضور داشته باشد ، که کمی متفاوت از افرادی است که در هنگام گذر از دنیا با آنها ملاقات می کنید. و بنابراین شما مانند هستید ، اگر قصد دارم این کار را برای شما انجام دهم ، می خواهم به سر کار بروم و اطمینان حاصل کنم که می تواند مکانی باشد که می تواند برای شما زیبا باشد.

من دوستان زیادی دارم که هم اکنون در حال گفتگو هستند در مورد اینکه آیا جهان مکانی به اندازه کافی امن برای فرزندان است.

چیزهای زیادی برای در نظر گرفتن وجود دارد بخشی از آن وجود دارد که امید و ایمان ، ایمان و اعتقاد و خوش بینی واقعاً نقش ایفا می کنند. احساس امیدواری می کنم وقتی این جوانان را می بینم که برای تغییرات آب و هوایی فعال هستند و به کلوپ دختران Lower East Side می روم و راهی را می بینم که این نسل نه تنها می خواهد بر روی عقلی کار خود را انجام دهند بلکه می خواهند خودشان را از نظر عاطفی کار کنند. و از نظر اجتماعی ، من با امید تجدید می شوم. من سپاسگزارم که آنها در دوران پیری من رهبران خواهند بود. من سپاسگزارم که با بزرگ شدن فرزند من ، آنها رهبر خواهند بود.


لورن پرلشتین / بوستل
این انرژی تجدید پذیر افرادی وجود دارد که نه تنها می خواهند دنیای ما را برطرف کنند ، بلکه آن را مانند روشی که همیشه باید در وهله اول ساخته می شد ، بجای تلاش برای رفع آن می ساختند. هیچکدام از این نسل های بعدی واقعاً نمی خواهند خانه ای قدیمی را تعمیر کنند. آنها مانند این هستند ، "شما می دانید ، اگر این کار نکند ، من واقعاً آماده هستم که همه لوله کشی های موجود در اینجا را دوباره انجام دهم. من فقط نمی خواهم چیزی را در اطراف این نقطه نشتی بپیچم." و فکر می کنم داشتن انرژی و میل و اراده ای برای انجام این کار بسیار الهام بخش است.

آیا شما فکر می کنید که Heart Talk و از کجا باید شروع به گفتگو با یکدیگر کنیم؟ چطور؟

بسیاری از مردم تصور می کردند که Heart Talk بیشتر شبیه [ از کجا شروع ] شود. آنها گفتند: "شما از آنچه در مسائل اجتماعی می گذرد و آنچه در وضعیت دنیای ما اتفاق می افتد بسیار آواز هستید!" این بلافاصله پس از انتخابات به وجود آمد و همه فکر کردند که من در مورد خروج در جهان کتاب را خواهم نوشت.

من به یاد می آورم در آن زمان می گویم که می خواهم آن کتاب را بنویسم ، اما نمی توانم با مسئولیت پذیری به کسی بگویم که وارد جهان شود بدون آنکه ابتدا مکالمه ای درباره چگونگی ورود به جهان به عنوان محبوب ترین ، مراقبت شده ، انجام دهد امن و شفابخوار ممکن است. ما نمی توانیم از این مرحله پرش کنیم. اولین کتاب من برای قلب گفتگو بسیار مهم بود زیرا ، همانطور که گفته می شود ، "صدمه زدن به مردم صدمه دیده و مردم را شفا می دهد تا مردم را شفا دهند."

من فکر می کنم که Heart Talk بیشتر به اصول اساسی شما برای مراقبت از خود و عشق به خود نیاز دارد. وقتی می خواهید آن عمل را به جهانیان برسانید ، کتاب از کجا شروع کنید برای آن کتاب است.

این مصاحبه برای شفاف سازی ویرایش و متراکم شده است.


جایزه نوبل در ادبیات دو بار در سال جاری اهدا شد ، زیر یک رسوایی جنسی در آکادمی سوئد که منجر به تعویق افتادن جایزه سال گذشته است. خبر خوب این است كه یكی از برندگان اولگا توكاركوك ، نویسنده لهستانی پروازها و گاوآهن شما را بر فراز استخوان های مردگانتان سوار كرد . برای هر کسی که با تاریخ جایزه نوبل ادبیات آشنا نباشد ، ممکن است جای تعجب داشته باشد که از 116 برنده جایزه نوبل که این جایزه را دریافت کرده اند ، فقط 15 نفر زن هستند . (یا شاید ، با توجه به این که تاریخ فنایی که به ن هنرمند اعطا می شود ، حیرت انگیز است ، در بهترین حالت ، این به هیچ وجه تعجب آور نخواهد بود.)


به عنوان یكی از جوایز نوبل اصلی كه در وصیت نامه آلفرد نوبل ، بنیانگذار این جایزه ذکر شده است ، اولین جایزه نوبل ادبیات در سال 1901 اعطا شد. اولین نویسنده زن كه این جایزه را دریافت كرد ، سلما لاگرلیف ، نویسنده سوئدی ، این كار را در سال 1909 انجام داد. طولانی ترین دوره آکادمی بدون اعطای زن از سال 1966 تا 1991: یک ربع قرن بزرگ. و گرچه نویسندگان زن خیلی وقت ها جایزه نوبل ادبیات را دریافت می کنند - 9 نفر از 28 برنده جایزه اخیر زن بوده اند اما قطعاً مردان هنوز بر این حوزه مسلط هستند.

اما با بالا رفتن صدای ن در همه جا از ت گرفته تا فرهنگ عامه - و با توجه به اینکه جایزه سال 2017 به خصوص به دلیل موکول کردن زن در مقابل تعرض و آزار و اذیت به تعویق افتاد - به نظر ناگزیر بود که آکادمی سوئد یکی از ن نویسنده بیشمار را شایسته جشن گرفت. جایزه امسال

بیایید به 15 نویسنده زن تماشایی که برنده جایزه نوبل شده اند ، نگاهی بیاندازیم .

سلما لاجرلوف

عکس توسط آنتون بلومبرگ / ویکی مدیا ، دامنه عمومی
سال برنده شد: 1909

سلما لاگرلیف نه تنها اولین زنی بود که برنده جایزه نوبل ادبیات شد ، بلکه اولین زنی بود که در سال 1914 در آکادمی سوئد پذیرفته شد. معلم و رمان نویس سوئدی ، کار لاگرلیف را تحت تأثیر تجربیات اولیه او با ادبیات کودکان و خواندن کتاب مقدس به صورت جلد ، که او فقط در 10 سال انجام داد. او به خاطر قدردانی از آرمان گرایی بلند ، تخیل روشن و ادراک معنوی که از آثار او است ، جایزه نوبل دریافت کرد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


گرازیا دلددا

سال برنده شد: 1926

یک رمان نویس ایتالیایی که به او مشهور شده بود که سالانه در کل حرفه خود یک رمان منتشر می کند ، گرازیا دلددا دومین زن بود که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد "به خاطر نوشته های خود با الهام از ایده های ایده آل که با وضوح پلاستیکی زندگی را در جزیره بومی خود و با عمق و همدردی به طور کلی با مشکلات انسانی سر و کار دارد. »آثار دلددا با نوشتن فرهنگ فرهنگ ساردینیا ، اغلب به مضامین انزوا و خفقان توجه می پرداختند.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


سیگرید Undset

ارنست رود؛ موزه اسلو / ویکی مدیا ، CC BY-SA 3.0
سال برنده شد: 1928

سیگیدر اونتتت ، رمان نویس نروژی که عمیقا تحت تأثیر کاتولیک قرار گرفته است ، در درجه اول در مورد تجربیات ن ، و به طور خاص - همانطور که در مورد مشهورترین اثر خود ، کریستین لاورانسداتر - ن قرون وسطا نوشت . این کار مخصوصاً برای او جایزه نوبل ، "به دلیل توصیفهای قدرتمند او از زندگی شمال در دوران قرون وسطایی" گرفته شده است. "وی به دلیل مخالفت صوتی خود با آلمان نازی مجبور شد در سال 1940 از اروپا بگریزد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


مروارید S. باک

آرنولد جنت؛ بخش چاپ و بازتولید کتابخانه کنگره ایالات متحده / ویکی مدیا ، دامنه عمومی
سال برنده شد: 1938

زمین خوب رمانی بود که من در آن بزرگ شدم - نسخهای که اغلب در خانه خوانده می شد و به آن مراجعه می شد ، قبل از اینکه بتوانم آن را درک کنم. به ویژه برای این اثر پرفروش به ویژه بود که Pearl S. Buck هم برنده جایزه پولیتزر و هم بعداً جایزه نوبل شد. باك دختر مأموریت آمریكایی ، باك بیشتر سالهای آغازین زندگی خود را در ژجیانگ ، چین گذراند. این تجربیات همان چیزی است که آکادمی سوئد در مورد نوشتن آن آگاه کرده است: "توصیفهای غنی و واقعاً حماسی از زندگی دهقانان در چین و شاهکارهای بیوگرافی."

برای خرید اینجا را کلیک کنید


گابریلا میسترال

سال برنده شد: 1945

نام مستعار شاعر و دیپلمات شیلی لوسیلا گودوی آلکایاگا ، گابریلا میسترال نخستین آمریکای لاتین بود که جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد ، زیرا "شعر متن ترانه اش که با الهام از احساسات قدرتمند ساخته شده ، نام او را به سمبل آرمانهای آرمان گرا تبدیل کرده است. کل جهان آمریکای لاتین " واقعیت جالب: او همچنین چهره ای از 5000 پزو شیلی است.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


نلی ساکس

AP / Shutterstock
سال برنده شد: 1966

بزرگ شدن به عنوان یک کودک یهودی در آلمان در زمان ظهور نازی ها ، نلی ساکس را چنان ترساند که نتوانست در یک نقطه صحبت کند. در سال 1940 ، او به سوئد فرار كرد ، شاهدی كه توسط خانم دیگری برنده جایزه نوبل ، سلما لاگرلیف ، كه به نجات جان ساكس اعتبار می یابد ، فرار كرد. در طول زندگی از بیماری روانی رنج می برد ، اشعار دلپذیر ساکس راهی برای پارانویا و توهم های او شد. به او نوبل تعلق گرفت: "نوشتن برجسته ترانه ای و چشمگیر او ، که سرنوشت اسرائیل را با لمس قدرت تعبیر می کند."

برای خرید اینجا را کلیک کنید


نادین گوردیمر

Agf / Shutterstock
سال برنده شد: 1991

رمان های نویسنده و فعال آفریقای جنوبی نادین گوردیمر را نمی توان سالها در کشور خود منتشر کرد. با تمرکز بر موضوعات نژاد پرستی و آپارتاید ، رمان هایی مانند دختر برگر و مردم ژوئیه که به شهادت ضد آپارتاید می پردازند و یک انقلاب خیالی آفریقای جنوبی تحت رژیم ممنوع بود. آکادمی سوئد کار خود را "از سود بسیار بشری برای بشریت" و شایسته نوبل دانست.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


تونی موریسون

فرانسوا دیورند / سرگرمی گتی ایماژ / گتی ایماژ
سال برنده شد: 1993

جایزه نوبل این رمان نویس نمادین آمریکایی مدتها پیش از موعد بود - تونی موریسون در سال 1970 به تمام دنیا به ادبیات سر می زد. در اواسط انتشار سه گانه محبوب موریسون ، به او جایزه نوبل داده شد "رمان های برجسته شده توسط نیروی بینایی و واردات شاعرانه ، [که] جنبه اساسی واقعیت آمریکا حیات می بخشد. " او اولین زن سیاه پوست بود که این کار را کرد.

برای خرید اینجا را کلیک کنید


ویسواوا زیمبورسکا

سال برنده شد: 1996

Wisława Szymborska ، شاعر و مقاله نویس لهستانی ، نوبل را به دست آورد "شعرهایی که با دقت طعنه آمیز اجازه می دهد تا زمینه تاریخی و بیولوژیکی در تکه هایی از واقعیت بشر روشن شود" - با وجود این واقعیت که او زمانی ادعا می کرد بیش از 2،000 نفر از هنر شعر قدردانی نمی کنند. .

برای خرید اینجا را کلیک کنید


Elfriede Jelinek

رولان شلاجر / EPA / Shutterstock
سال برنده شد: 2004

یک نویسنده و نویسنده فعال و نویسنده اتریشی که از ترس نوشتن در مورد ن ، جنس و کمونیسم نمی ترسد - او را تا حدودی جنجالی می کند - الفردی ژلیکه ، ضمن افتخار دریافت جایزه نوبل ، همزمان پشیمان شد و از پایان ناشناس بودن نسبی خود گفت. لذت بردن (با کمال تعجب ، او همچنین به یک نویسنده مرد اشاره کرد که فکر می کند شایسته تر از این جایزه است.) غیرت آشکار پوچی کلیشه های جامعه و قدرت تحقیرآمیز آنها را نشان می دهد. "

برای خرید اینجا را کلیک کنید


دوریس لسینگ

ریچارد یانگ / Shutterstock
سال برنده شد: 2007

تاریخ جغرافیایی دوریس لسینگ یک تاریخ منحصر به فرد است - والدین انگلیسی در ایران متولد شده اند ، او قبل از اقامت در انگلستان در رودزیای جنوبی (در حال حاضر زیمبابوه) بزرگ شد. اگر او را بشناسید ، این احتمالاً برای رمان کلاسیک کنونی فمینیستی او یعنی نوت بوک طلایی » است که مجموعه ای از خاطرات تخیلی نویسنده و هنرمند آنا وولف است و به کاوش - همانطور که بیشتر کارهایش انجام می دهد - زندگی داخلی شخصیت ها و ن است ، فشارهای اجتماعی و فروپاشی روانی از نظر او و آکادمی سوئد گفت: "آن حماسه گرای زن تجربه ، که با شک و تردید ، آتش و قدرت بینایی تمدن تقسیم شده ای را در معرض بررسی قرار داده است."

برای خرید اینجا را کلیک کنید

هرتا مولر

آندریاس رانتز / گتی ایماژ سرگرمی / گتی ایماژ
سال برنده شد: 2009

هرتا مولر متولد رومانی است ، اما به زبان آلمانی زندگی می کند و می نویسد ، یک رمان نویس و شاعر است ، ذهن خلاق در پشت رمان هایی مانند The Angel Hunger و حتی فیلم Fox همیشه شکارچی بوده است . آثارش که بیش از 20 زبان ترجمه شده است ، مانند وحشت ی خوانده می شود (اگر در واقع یک ژانر بود.) یا همانطور که آکادمی سوئد گفته است: "با تمرکز شعر و صریح بودن نثر ، منظره آن را به تصویر می کشد. رد شدگان

برای خرید اینجا را کلیک کنید

آلیس مونرو

سال برنده شد: 2013

اگر قبلاً کلاس نویسندگی یا ادبیات در سطح دانشگاه را گذرانده اید ، احتمال دارد که آلیس مونرو را پیدا کرده باشید. نویسنده کانادایی در اصل بهترین نویسنده داستان کوتاه در تاریخ زبان نوشتاری است. از نظر ظاهری ، آکادمی سوئد نیز به همین فکر کرد و به او نوبل را با این توصیف اعطا کرد: "استاد داستان کوتاه معاصر"

برای خرید اینجا را کلیک کنید


سوتلانا الکسیویچ

پاسکال لو Segretain / اخبار گتی ایماژ / تصاویر گتی
سال برنده شد: 2015

سوتلانا الكسیویچ ، رومه نگار تحقیق و مورخ شفاهی بلاروس ، كار خود را صرف نوشتن در مورد افرادی كرده است كه معمولاً در پی جنگ یا فاجعه فراموش می شوند: مادران ، فرزندان ، ن. او نخستین نویسنده بلاروس بود که به خاطر آنچه آکادمی سوئد به عنوان "نوشته های چندضلعی ، بنایی از رنج و شجاعت در زمان ما" توصیف کرده بود ، جایزه گرفت.

برای خرید اینجا را کلیک کنید

اولگا توکارکاروک

پاسکال لو Segretain / گتی تصاویر سرگرمی / تصاویر گتی
سال برنده شد: 20

در سال 2019 ، آکادمی سوئد دو جایزه نوبل ادبیات اعطا کرد ، پس از رسوایی #MeToo منجر به تعویق جوایز سال 20 شد. به همین دلیل است که اولگا توکارکوزوک در اکتبر سال 2019 رسماً به عنوان برنده جایزه نوبل اعلام شد ، هرچند که از لحاظ فنی برنده سال 20 است.

توکارکاروک در لهستان و پس از آن محبوب است - و به طور گسترده خوانده می شود. در ایالات متحده ، کارهای او بسیار مورد توجه قرار گرفته است. پروازها که در سال 20 در ترجمه انگلیسی خود در ایالات متحده منتشر شد ، برنده جایزه بین المللی Man Booker شد و فینالیست جایزه کتاب ملی ادبیات ترجمه شده بود. Drive Your Plough Over Bones of the Dead ، که در سال 2019 در ایالات متحده منتشر شد ، برای همین جایزه در لیست طولانی قرار گرفت.

آکادمی سوئد پیروزی خود را به "تخیل روایتی که با اشتیاق به دائرyclالمعارف نشان دهنده عبور مرزها به عنوان شکلی از زندگی است" نسبت داد.


صبح پنجشنبه ، آکادمی سوئد دو برنده جایزه نوبل ادبی سال 20 و 2019 را اعلام کرد : نویسنده لهستانی ، اولگا توکارکارزوک برای سال 20 و پیتر هاندکه نویسنده اتریشی برای سال 2019. برنده 115 جایزه نوبل ادبیات یک زن است ، به این معنی که در کل از 15 زن برنده جایزه نوبل ادبیات شده اند. آخرین زنی که برنده شد ، سوتلانا الکسیویچ ، نویسنده کتاب Secondhand Time بود.

جایزه نوبل ادبیات برای سال 20 به "تخیل روایی که با اشتیاق دائر المعارف نشان دهنده عبور مرزها به عنوان شکلی از زندگی است" به اولگا توکارکاروک اهدا شد. این نویسنده ، که در سال 20 برنده جایزه بین المللی Man Booker شد ، بارها و بارها به انگلیسی ترجمه شده است ، که اخیراً برای کتابهایش پروازها و رانندگی شما گاوآهن بر سر استخوان های مردگان ، که هر دو نامزد دریافت جایزه ملی کتاب بودند. (بوستل قبلاً او را به عنوان یکی از پنج زن ترجمه ای که باید بخوانید توصیه می کرد .)

پیتر هاندکه ، که دفاع از دیکتاتور صربستان اسلوبودان میلوسویچ او را به یک انتخاب بحث برانگیز تبدیل می کند ، برای سال 2019 جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد "برای اثری تأثیرگذار که با نبوغ زبانی ، پیرامون و ویژگی های تجربه انسانی را مورد بررسی قرار داده است." این نویسنده پرکار ، ده‌ها کتاب نوشت ، تعدادی از آنها به زبان انگلیسی موجود است ، از جمله The Goalie's Anxociation در پنالتی.

جای تعجب نیست که آکادمی سوئد تصمیم گرفت جایزه را به حداقل یک زن برساند وقتی دلیل دو جایزه را در وهله اول در نظر بگیرید: جایزه سال 20 به دلیل جنجال #MeToo در مورد ژان-کلود آرنو ، شوهر عضو آکادمی سوئد به تعویق افتاد. کاتارینا فروستنسون. سال گذشته ، آرنو به دو محکوم شد و فراستنسون - به همراه چند عضو دیگر - از آکادمی سوئد برکنار شدند.


جنبش #MeToo ، گرچه صریحاً درباره رفتارهای جنسی است ، اما به طور ضمنی در مورد نابرابری ، عدم تعادل قدرت و مردانگی سمی است ، همه این موارد منجر به جهانی شده است که ن به دلیل سهم خود در زمینه های مختلف از جمله ادبیات ، کم ارزش ارزیابی می کنند.

طبق گزارش جمهوری نو ، آکادمی سوئد مصمم است امسال رکورد حساس خود را اصلاح کند. رئیس جدید کمیته ادبیات آکادمی سوئد ، آندرس اولسون ، وقتی صریحاً بیان کرد ، گفت: "ما یک دیدگاه Eurocentric بیشتر در مورد ادبیات داشتیم و اکنون به دنبال سراسر جهان هستیم. پیش از این بسیار مردانه تر بود. اکنون نویسندگان زن زیادی داریم که واقعاً عالی هستند ، بنابراین امیدواریم که جایزه و کل روند این جایزه شدت گرفته و در دامنه آن بسیار گسترده تر باشد. "

با این حال ، هر دو برنده امسال اروپایی ها هستند ، که به سختی با رسالت آکادمی سوئد در جشن گرفتن و پاداش نویسندگانی که از نظر تاریخی به حاشیه رانده شده اند ، همسو نیست. شاید آنها باید جایزه نوبل ادبیات را هر سال برای قرن آینده به زن رنگی اعطا کنند ، حتی به چیزهای دیگر.

امسال دو جایزه نوبل دیگر نیز اعطا می شود: جایزه صلح نوبل که در روز جمعه اعلام می شود و جایزه یادبود نوبل در علوم اقتصادی ، در روز دوشنبه اعلام می شود.


خشم ن هرگز به این اندازه چشمگیر نبوده است. در Burn It Down: ن Writing About Anger ، گلچینی از 22 مقاله ویرایش شده توسط لیلی دنسنگر ، به این عصبانیت فضایی برای فوران داده می شود. در یک مقاله ، لی جیمسون به اجتناب از تمایلات مادام العمر خود از عصبانیت می پردازد. در دیگری ، Rios de la Luz درباره یك جنسی در كودكان و طول عمر خشم ناشی از آن می نویسد. در یک سوم ، اونت دیون عصبانی را که او در تمام زندگی خود و پیوندهای بین عصبانیت ، چربی و سیاه نشان داده است ، توصیف می کند.


گلچین دنسنجر جدیدترین اثر برای کتابهای غیر داستانی درباره عصبانیت ن است ، که شامل عناوینی همچون ربکا تریستر خوب و دیوانه ، Soraya Chemaly's Rage Becomes Her: The Power of Anger Women و Brittney C. Cooper Eloquent Rage: یک فمینیستی سیاه است. ابر قدرت او ، که همه در سال 20 منتشر شده است. برخلاف آن کتابها ، Burn It Down در مورد اذعان خشم است ، نه اینکه از آن به عنوان ابزاری استفاده کند. دنسنگر در مقدمه کتاب می نویسد: "من می خواستم این جایی باشد که بتواند خشم ما زندگی کند ، مکانی برای ما باشد که بعد از گذشت نسل هایی که گفته می شود کوچک شود ، فضا را به دست بیاوریم تا خشمگین شود. "

او به بوستل می گوید: "من می خواهم خوانندگان بدانند که خوب و طبیعی و سالم و خوب عصبانی شدن است."

در سؤال و پاسخ زیر ، دنسنگر در مورد روند ویرایش مقاله ها در مورد عصبانیت ، چگونگی تغییر نوشتار خود ، و چرا فکر می کند که "عصبانیت یک پاسخ طبیعی به . همه ضرب و شتم است که همه با آنها سرو کار دارند ، صحبت می کند. با روشی خاص "

لیلی دنسنجر ، سردبیر "Burn It Down" به بوستل می گوید: "من می خواهم که خوانندگان بدانند که خوب و طبیعی و سالم و خوب عصبانی شدن است."  
چرا در زمان فعلی ما کتابی از این دست مهم است؟


لیلی دنسنجر: این مهم است زیرا سرانجام عصبانیت ن در دنیای ی مورد بحث قرار می گیرد و ما در نهایت می فهمیم که ن چقدر به گوشه ای رانده شده اند. ما شروع به ایجاد فضای خشم و خواستار برخورداری از رفتار بهتر و برابری می کنیم. اما من فکر می کنم ایجاد فضا برای این امر به لحاظ نظری بسیار متفاوت از احساس راحتی و دانستن نحوه احساس و ابراز خشم در زمانی است که برای یک عمر به شما آموخته نمی شود. بنابراین ، در حالی که ما در مورد این نوع تئوری ، ایدئولوژیکی در مورد خشم ن صحبت می کنیم ، مهم است که همچنین فضای لازم را برای آن به عنوان یک احساسات خام ایجاد کنید و بگذارید مردم فقط قبل از تلاش و راهنمایی آن را در درجه اول برای خود حس کنند.

آیا می توانید بیشتر به این موضوع توجه کنید که چرا خشم ن ، به ویژه ، اینقدر مهم است؟

دنسنجر: همانطور که با جنبش #MeToo دیدیم ، رفتارهای زیادی وجود دارد که اخیراً انتظار می رود که خانمها از نظر آزار و اذیت جنسی و به مدت طولانی مدت بپذیرند ، بلکه از نظر تبعیض شغلی ، نابرابری دستمزد ، نابرابری در خانه ، و حقوق تولید مثل در آن نقض می شود. دلایل زیادی برای عصبانیت داریم و به طور خاص ن عموماً معاشرت و شرط هستند که ابراز خشم نکنند. ما نمی توانیم کاملاً برطرف شویم و به همه راههایی که از دستمان بر می آید عقب نشینی کنیم تا اینکه بتوانیم عصبانی شویم.

اما من فکر می کنم ایجاد فضا برای این امر به لحاظ نظری بسیار متفاوت از احساس راحتی و دانستن نحوه احساس و ابراز خشم در زمانی است که برای یک عمر به شما آموخته نمی شود.
چگونه عصبانیت در نوشتن خود نقش دارد؟


Dancyger: خشم قطعاً بخش مهمی از نوشته های من است. در فضای ی ، فرهنگی مخالف ، من اغلب از خشم می نویسم. من سعی می کنم به مردم یادآوری کنم که چرا اتفاقاتی که رخ می دهد مهم هستند و چرا باید از تمام اتفاقات وحشتناک که هر روز اتفاق می افتد ناراحت شوند.

بعد از آن نیز در نوشتن شخصی من - در خاطراتم - عصبانیت زیادی کشف کردم که حتی نمی دانستم آنجا باشد ، که فکر می کنم چیزی است که اتفاق می افتد بسیار است. شما آموخته اید که عصبانی نشوید. به شما آموخته شده است که آن را به عنوان غم و اندوه یا همه این احساسات دیگر بیان کنید که در مقاله های مختلف در Burn It Down مشاهده می کنید. مردم عصبانیت خود را به عنوان افسردگی ، اعتیاد یا گناه ابراز می کنند - اگر به آن فضا ندهید ، به همه این موارد دیگر تبدیل می شود.

آیا احساس می کنید کار بر روی Burn It Down باعث شده است تا در نوشتن خود از عصبانیت بیشتر آگاه شوید؟

Dancyger: احتمالاً. قطعاً برای فکر کردن در مورد عصبانیت و قدردانی بیشتر از عصبانیت به من زبان ظریف تر نشان می دهد - مانند دیدن آن به عنوان چیزی که قدرتمند و طبیعی است و می تواند یک چیز خوب باشد و این همیشه چیزی نیست که شما باید سریعاً آنرا برطرف کنید. اگر احساس عصبانیت می کنید ، احتمالاً یک دلیل وجود دارد ، و احتمالاً به معنای آن است که باید به آن توجه کرد.


"مردم در حال ابراز خشم خود به عنوان افسردگی ، اعتیاد یا گناه هستند - اگر به آن فضا ندهید ، به این موارد دیگر تبدیل می شود."
چه چیزی مثل ویرایش خشم بود؟

Dancyger: عالی بود. مدت زمانی که من روی آن کار می کردم ، هفته جلسات تأیید کاواناگ بود که برای بسیاری از افراد به ویژه خانم ها واقعاً احساسی بود. این برای من واقعاً احساسی بود. ناراحت و عصبانی شدم و احساس درماندگی کردم. و من در بین ویرایش های زیادی در مورد این مقاله ها قرار داشتم ، و قادر به کار روی این نوشتار که بسیار قدرتمند و قوی باشد باعث می شود احساس کنم . مانند ، حتی اگر اکنون شرایط بد باشد ، یک موج هم وجود دارد که در حال چرخش است ، حتی اگر این اتفاق می افتد بسیار کندتر از آنچه من می خواهم.

آیا احساس می کنید که مجبور شده اید نویسندگان را مجبور به ابراز خشم بیشتر در مقاله ها کنید ، یا این امر به طور طبیعی به وجود آمده است؟

Dancyger: قطعاً در برخی. قطعات زیادی وجود دارد که پیش نویس های اولیه در مورد این روش بسیار دیپلماتیک و محدود ، خشم را توضیح می دادند . که فکر می کنم این مقدار بیشتر عادت ن به تعامل با عصبانیت است. اگر از پدر و مادر یا شریک عصبانی هستیم ، مثل این است که ما باید به این دلیل پرونده را تشکیل دهیم که چرا سزاوار عصبانیت هستیم ، و فقط اجازه نداریم آن احساس را ابراز کنیم و آن را بیان کنیم. در پیش نویس های اولیه قطعاً مواردی از این دست وجود داشت ، و من به نوعی تردید می کردم و می گفتم: "باشه ، اما این چه احساسی داشت؟ توصیف کنید. این به چه معنی است؟ وقتی عصبانی می شوید چه احساسی دارید؟"


یک مورد که شما در مقدمه می نویسید این است که شما می خواستید عصبانیت به جای خود به عنوان ابزاری برای دستیابی به چیز دیگری بایستد. آیا می توانید در این باره توضیح دهید؟ منظور از خشم ایستادن به تنهایی چیست؟

Dancyger: من در حالی که به کتابهای عالی دیگر درباره عصبانیت ن که در یک سال گذشته منتشر شده اند ، به آن ایده رسیدم. مانند خوب و دیوانه ، Rage դառնում او ، و Eloquent Rage- سه بزرگ. اینها همه نوع نگاه فرهنگی ، انتقادی به عصبانیت ن از لحاظ چگونگی متناسب شدن در جامعه ما و اینکه در قلمرو ی فعلی متناسب است و چگونه می توان از آن مهار و استفاده کرد ، مورد توجه است. چه چیزی می توانم به آن گفتگو اضافه کنم؟ احساس می کنم قوت این کتاب این بود که خیلی کارهای مختلف اول شخص بود. این مسئله نبود که من به عنوان یک موضوع به عصبانیت نگاه کنم. این همه نویسندگان است که خشم شخصی خود را توصیف می کنند. بنابراین من می خواستم آن را از حیطه فایده فرهنگی خارج کنم و فقط به ما فرصتی دهم که از زمین برخیزیم و عصبانیت را احساس کنیم و آن را توصیف کنم و بفهمم که چگونه حتی وقتی به ما آموخته نمی شود آن را بیان کنیم. فکر می کردم برای نویسندگان مفید باشد و البته برای خوانندگانی که می آموزند چگونه به خشم خود دسترسی پیدا کنند تا ببینند مستقیم از این طریق بیان می شود.

"اگر ما از پدر و مادر یا شریک زندگی عصبانی هستیم ، مثل این است که ما باید این پرونده را تشکیل دهیم که چرا سزاوار عصبانی شدن هستیم."
آیا می توان مثال زد و یا در مورد چگونگی بیان عصبانیت در گلچین بیان کرد؟


دانسیگر: بسیاری از نویسندگان نحوه احساس خشم خود را توصیف می کنند. مثل ماریسا کوربل یک قطعه واقعاً عالی در مورد اشک های خشم نوشت - گریه کردن وقتی عصبانی می شوید - و چقدر ناراحت کننده است و چگونه می تواند شما را عصبانی تر کند. این باعث می شود احساس ضعف کنید. این احساس می کند که می خواهید استدلال را از دست بدهید. من قطعاً اشک خشم دارم ، و واقعاً ناامید کننده هستند ، اما او برای گفتن درباره اشک های خشم خودش و اینکه چگونه آنها از نظر علمی و همچنین نحوه عملکرد آنها در بدن صحبت می کنند ، از یک متن ترسناک واقعاً جالب استفاده می کند.

داستان های زیادی وجود دارد که افراد راه بازگشت به خشم خود را پیدا می کنند ، و قطعاتی وجود دارد که در مورد موضوعات ی و اجتماعی صحبت می کنند. قطعه مگان استیل استرا در مورد خشونت اسلحه است و از نظر آنچه امروز در جهان اتفاق می افتد بسیار موضوعی است. لیزا فاکتورا-بورچرز درباره اینکه زن رنگی در رای دادن به ترامپ در اوهایو است نوشت. قطعاً ت در کتاب وجود دارد ، اما بیشتر بر احساس شخصی و فوری ، احشایی عصبانیت محور است.

به نظر شما چه چیزی خوانندگان را از Burn It Down دور می کند ؟

Dancyger: من می خواهم خوانندگان بدانند که خوب و طبیعی و سالم و خوب است که گاهی اوقات عصبانی نشویم. عصبانیت یک پاسخ طبیعی برای بدرفتاری و بی اعتنایی است و به کنار گذاشته شده و کنار گذاشته شده است و در مورد همه ناهنجاری هایی که همه با آنها سروکار دارند صحبت می شود ، اما ن با روشی خاص برخورد می کنند. نگذارید خود را عصبانی کنید فقط به شما صدمه می زند ، و بهتر است فقط فضای خشم خود را بیان کنید و آن را بیان کنید.

این مصاحبه برای شفاف سازی ویرایش و متراکم شده است.

اکنون می توانید Burn It Down را سفارش دهید : نی که درباره Anger می نویسند و ویرایش شده توسط لیلی دانسیگر است.


جدیدترین ابزار جستجوی گوگل ، Google Scholar ، متن کامل ادبیات علمی را در طیف گسترده ای از مناطق تحقیقاتی فهرست بندی می کند و شامل اشاره گرها به کتاب ها ، مقالات در ژورنال های همکار ، نسخه های چاپی و گزارش های فنی است. اگر بدون دسترسی به متن کامل ، یک استناد به مقاله در Google Scholar پیدا می کنید ، از کتابخانه PennText Article Finder استفاده کنید . برای کتاب ، از کاتالوگ فرانکلین استفاده کنید تا تعیین کنید که آیا کتابخانه پن دارای نسخه ای است.

درباره Google Scholar
Google Scholar زیر مجموعه ای از ادبیات علمی را در همه زمینه ها فهرست بندی می کند. به نظر می رسد که پوشش در علوم و فن آوری قوی ترین و برای بورس های تحصیلی بصورت آنلاین است.
محتوای نتایج جستجو متفاوت است. متن کامل وجود دارد ، اما پیوندها معمولاً فقط به چکیده یا استناد منتهی می شوند. برخی از نوشته های تکراری و تکه تکه ، و همچنین نسخه های متنوع آثار (به عنوان مثال نتایج جستجو ممکن است شامل یک اثر چاپی و اثر چاپی یک اثر باشد ، و همچنین نسخه منتشر شده در یک ژورنال).
نتایج جستجو شامل پیوندهایی به منابع استناد شده است. این امر باعث می شود مقالات و كتابهای مرتبط با موضوعی كه در ابتدا جستجو كردید ، و همچنین آثاری كه استناد به اثری را كه جستجو كردید استناد كند. همانند جستجوی وب Google ، مواردی که استناد بیشتری دارند از دیگر منابع بسیار رده بالا در صدر رتبه بندی نتایج قرار دارند. برای جستجوی جامع تر جستجوی استناد بین رشته ای ، Web of Knowledge را امتحان کنید .
Google Scholar هم در سایتهای علمی دسترسی آزاد (به عنوان مثال مخازن و جوامع علمی) و هم ناشران تجاری جستجو می کند. با این وجود ، همه این سایتها و ناشران را پوشش نمی دهد.
از منابع پژوهشی Google Scholar و Penn Library استفاده کنید
بسیاری از منابع الکترونیکی که کتابخانه پن از طریق اشتراک های پرداخت شده به جامعه دانشگاه ارائه می دهد ، در Google Scholar قابل جستجو هستند. ما همچنین به سایر خدمات فهرست بندی مشترک می شویم که ممکن است ادبیات عمیق تر و محکم تری را در زمینه های خاص ارائه دهند. اینها شامل Science Direct ، LexisNexis Academic ، Premier Business Source ، OvidMEDLINE و Onefile و جستجوی چند پایگاه داده CSA است که هر دو بخش زیادی از نشریات را در سراسر رشته ها پوشش می دهند.
هنگامی که در حال جستجوی رایانه ای هستید که مستقیماً به شبکه پن متصل باشد (مثلاً در یک اتاق خواب یا دفتر) ، اغلب می توانید پیوندهای Google Scholar را به متن کامل منابعی که بخشی از اشتراک های کتابخانه هستند ، دنبال کنید.
هنگام اتصال مستقیم به گوگل اسکولار از یک رایانه دانشگاهی که در شبکه پن وجود ندارد ، ممکن است این متن کامل در دسترس نباشد. در عوض ، پیوندهای Google Scholar ممکن است شما را به پیشنهاد خرید یک مقاله یا گزارش از شرکتی که ارائه دهنده آن است ، سوق دهد. همچنین ممکن است در وب سایت دیگری به سمت نسخه رایگان هدایت شوید ، اما ممکن است این نسخه همان نسخه در یک انتشارات علمی باشد. برای دستیابی راحت تر به منابعی که بخشی از اشتراک های کتابخانه پن هستند ، جستجوی Google Scholar خود را از وب سایت این کتابخانه شروع کنید . برای رسیدن به پیوند پروکسی ، google را در E-Resource Locator تایپ کنید. این کار دسترسی به منابع مشابهی را در هنگام کار با رایانه ای که مستقیماً به شبکه پن متصل است فراهم می کند.
اگر شما جستجوی خود را آغاز طور مستقیم از صفحه گوگل، گوگل اسکولار، به منظور تعیین اینکه آیا کتابخانه پن فراهم می کند رایگان متن کامل برای یک مورد، شما نیاز به از طریق جستجو وب کتابخانه با استفاده از PennText مقاله یاب و یا E-منابع یاب .
اگر در مورد Google Scholar سؤالی دارید یا به تحقیقات خود نیاز به کمک دارید ، لطفا با ما تماس بگیرید .


[این به عنوان طنز در نظر گرفته شده است. نویسنده هنوز باستانی ، بدبینانه ، تکنوفی یا کورمودن نیست. او در واقع یک پسر بسیار دلپذیر است که از بسیاری از امکانات مدرن لذت می برد. - دیوید فرر]

1. آزمون آخرامان زامبی
وقتی آخرامان زامبی برق را در شهر خراب می کند و اینترنت خراب می شود ، کتاب های شما هنوز هم خوب کار می کنند. شما حتی می توانید با تکان دادن یک دیکشنری قابل توجه آکسفورد ، بتوانید با یک یا دو انسان زنده بمانید.

2. بو بو
هیچ کس در مورد کتاب الکترونیکی احساس بوی نمی کند مانند آنچه در مورد "بوی کتاب قدیمی" انجام می دهد.

3. تمرکز کنید
کتابهای الکترونیکی به گونه ای طراحی شده اند که شما را با پیوندها و "کمک می کند".

4- پیشرفت خود را احساس کنید
از لحاظ جسمی می توانید پیشرفت خود را از طریق یک کتاب احساس کنید زیرا صفحات آینده کمتر و کمتر می شوند. نه با کتابهای الکترونیکی.

بیشتر شبیه به این
25 افسانه محبوب فن آوری دفع شد25 بهترین استاد آنلاین در برنامه های خواندن مدرکمهارتهای دانشجویی دانش آموز: خواندن
مشترک شدن و مطلع ماندن
Your Email
 
5. گرانیت
وزن فیزیکی کتاب حس گرانشی را به وجود می آورد. هنگام خواندن کتاب ، شما با یک چیز واقعی و نه فقط بادی دیجیتال سر و کار دارید ، بنابراین احساس می شود که چیزی را جدی بگیرید ، بیشتر به آن احترام بگذارید و ارزش خود را بیشتر از کتاب کنید.

6. مارژینیا
شما می توانید در حاشیه کتاب ها بنویسید ، اما نه با کتاب های الکترونیکی. کتابهای الکترونیکی به شما امکان نمی دهند در یک زمان در اندازه های مختلف بنویسید ، از مسیر خطی استفاده کنید ، یا خط هایی را از یک جمله به یادداشت بکشید. برخی از آنها به شما اجازه نمی دهند که همه چیز را بنویسید. دوست دارم تو حاشیه ها توهین و شکایت بنویسم.

7. صبر
کتابهای الکترونیکی برای سرعت با اسکیت ، پیمایش و پیوند طراحی شده اند. اما کتابهای فیزیکی برای پردازش آهسته طراحی شده اند ، با صفحات بزرگتر ، بدون پیوند و خطوط متمایز فکری. به جای عجله دیوانگی ، اثر کندی و صبر است.

8. نشانه گذاری
کتابهای الکترونیکی دارای "نشانک" هستند ، اما یکسان نیستند و همچنین کتابهای واقعی کار نمی کنند. با کتابهای واقعی ، می توانید چندین مکان را به طور همزمان نگه دارید و بدون اینکه مکان اصلی خود را از دست بدهید ، در چند ثانیه تقسیم می شوید. علاوه بر این ، از آنجا که متن هرگز مکان ها را در کتاب واقعی تغییر نمی دهد ، یافتن جای خود در کتاب آسان تر است.

9. کتابهای استفاده شده
کتاب های واقعی دارای یک بازار کتاب استفاده می شوند ، به این معنی که شما به هزار کتاب ارزان دسترسی دارید. این همچنین به بازیافت بی پایان کتاب های قدیمی برای افراد جدید و قفسه های جدید منجر می شود.

10. فروشگاه های کتاب استفاده می شود
فروشگاه کتاب استفاده شده از آی ها بخش مهمی از نوآوری آکادمیک است که همه شرکت کنندگان را متفکر ، مکالمه و باهوش می نامد. نوشیدن قهوه ، شیرینی و یک کتاب خوب برای صحبت کردن - این یک تجربه غیر قابل تعویض است و معادل آن در دنیای کتاب نیست. کتابهای الکترونیکی هیچ کتاب فروشی استفاده نمی کنند. اگر کتاب فروشی ها یک گونه در معرض خطر هستند ، کتاب های الکترونیکی مانند شکارچیان هستند.

فروشگاه کتاب نمادین مورد استفاده یک قطعه مهم از دانشگاه است.دکمه اشتراک گذاری فیس بوک دکمه اشتراک گذاری توییتر دکمه اشتراک گذاری Pinterest دکمه اشتراک گذاری LinkedIn دکمه اشتراک گذاری Reddit
11. دکوراسیون
کتابها فقط برای خواندن نیستند ، بلکه دیوارها و کابوسهای شبانه شما (و پله ها ، کفها ، و پیشخوان ها ، قایق ها ، دودکش ها و غیره) را نیز تزئین می کنند. حتی به عنوان دکوراسیون ، کتاب ها هوای هوشی را به داخل اتاق می کشند - مگر اینکه سری Twilight باشد.

12. فشار چشم
حداقل هنگام خواندن از رایانه های لوحی ، تلفن ها یا صفحه های رایانه ای معمولی ، کتاب های الکترونیکی از نظر چشم سخت هستند. کتابهای عادی باعث ایجاد چشم و چروک نمی شوند که کتابها انجام می دهند. برخی از خوانندگان الکترونیکی دارای صفحه نمایش "کم نور" و "بدون درخشش" هستند. خوب است ، اما حتی در نور مستقیم خورشید نیز خواندن این موارد دشوار است. با کتاب های معمولی ، این یک مشکل نیست.

13. چند کتاب
اگر در یک کاغذ تحقیقاتی ضخیم هستید و باید پنج کتاب مختلف به طور همزمان باز کنید ، کتاب های فیزیکی آن گزینه را دارند. اما E-Reader یا تلفن شما این کار را نمی کند. در صفحه رایانه لوحی یا رایانه ای ، می توانید "برگه" های جداگانه را برای کتابهای مختلف نگه دارید ، به شرط آنکه همه آنها در سایتهای مختلف باشند. اما هر چه تعداد زبدهایی بیشتر باز شود ، کامپیوتر شما کندتر خواهد شد و احتمال خراب شدن آن نیز بیشتر است. کتابهای فیزیکی هارد دیسک ندارند ، بنابراین می توانید مکانهایی را که می خواهید (مانند گوشه گوشه سگ) گوش کنید و آنها هرگز خراب نخواهند شد.

14. لذت Haptic / Tactile
کتاب ها با بافت ، ضخامت و وزن نسبت به آنها احساسی دارند. با فیزیکی کتاب تعامل بیشتری نسبت به E-Reader وجود دارد. بسیاری از افراد "احساس" کتابها را نسبت به کتابهای الکترونیکی رضایت بخش تر و دلتنگ می کنند (به Baron ، Words On Screen ، صفحه 142–7) مراجعه کنید. در مقایسه با تجربه لمسی قابل توجه کتاب ها ، یک E-Reader نازک کوچک مانند یک اسباب بازی احساس می کند.

15. خواندن عمیق
شاید پررنگ ترین مزیت خواننده کتاب ، تناسب اندام آنها برای خواندن عمیق باشد. نیکلاس کار پرفروش The Shallows (2011) در این بخش قرار دارد. خواندن عمیق فقط با رسانه های اجتماعی ، کتابهای الکترونیکی یا هر چیز دیگری بصورت آنلاین کار نمی کند. کتابهای الکترونیکی اجازه حواس پرتی بیش از حد را می دهند ، از صفحات کوچکتر استفاده می کنند و تعامل جسمی را کاهش می دهند.

16. ارتباط عاطفی
به کتابخوانی عمیق ، فیزیکی کتابها از یک رابطه جسمی فرد به اشیاء دعوت می کند و به "واقعیت" بیشتر شخصیت ها و داستان ها وام می دهد. تأثیر این است که کتابها امکان ارتباط عاطفی را در جایی که کتابهای الکترونیکی ندارند فراهم می کنند. Naomic Baron این نکته را خلاصه می کند: "من نمی دانم آیا کسی تا به حال از خواندن کتاب گریه کرده است؟" ( کلمات روی صفحه ، 149). سؤال خوبی بود.

17. ذخیره سازی
کتاب های فیزیکی با حرکت از یک یادداشت جدی به یادداشت های بی اهمیت ، ذخیره عالی برای نامه های قدیمی ، رسید ، یادداشت ها ، لیست ها ، گل ها ، برگ ها یا چیزهای نازک مشابه هستند. یک کتاب پوشیده می تواند یک انبار واقعی از خاطرات قدیمی باشد.

. متن ثابت
کتاب ها متن را ثابت نگه می دارند. پاراگراف در صفحه هفت همیشه در صفحه هفت است. وقتی تلفن خود را به پهلو چرخانید ، به صفحه هشت یا صفحه ششم تغییر نخواهد کرد. کتابهای الکترونیکی با حرکت دادن متن به همه بسته به جهت گیری تلفن ، جستجوی کلمات کلیدی ، اندازه قلم و دستگاهی که آن را می خوانید ، این ثبات کلامی را خراب می کنند. DT Max این نگرانی را با بینش شدید ابراز می کند و می پرسد: "اگر اطلاعاتی که تشکیل می دهند هرگز ثابت نماند چه فرهنگی است." ("کتاب الکترونیکی" ، محقق آمریکایی 16 ، شماره 3 ، صفحه ).

19. حافظه مکانی
متن ثابت به خودی خود یک مزیت محسوب می شود ، اما از مزایای آن در استفاده از حافظه مکانی برخوردار است. بخش زیادی از حافظه و درک ما در خواندن شامل حافظه بصری-مکانی است. ما می توانیم نقل قول ها را بیابیم ، یا سطرها را به خاطر بسپاریم ، یا یک دوره فکری را بر اساس مکانی که این کلمات در صفحه قرار داشتند ، دوباره بکشیم. موقعیت مکانی در متن می تواند به ما کمک کند مواردی را در مورد متن به خاطر بسپاریم ، اما به شما کمک نمی کند یادتان باشد عینک خود را در کجا قرار داده اید.

20. باتری ها شامل نمی شوند
بدون باتری ، کتابها بسیار خوب کار می کنند.

21. نیازی به شارژر نیست
کتاب ها به شارژر ، پلاگین یا پریز برق نیازی ندارند.

22. به Wi-Fi لازم نیست
کتاب ها بدون رمز عبور WiFi خوب کار می کنند و هیچ کس در یک کشور خارجی نمی تواند کتاب شما را هک کند و هر آنچه را که در کتاب خود نوشتید ید. آنها باید کتاب را یدند ، و این دقیقاً چنین نیست.

23- هیچ سیگنال تلفنی لازم نیست
اگر حداقل سیگنال تلفن همراه داشته باشید ، E-Reader شما ممکن است هنوز هم به شما امکان دهد کتاب بدون سیگنال وای فای را دانلود کنید. اما اگر چنین چیزی را نداشته باشید ، خواننده الکترونیکی شما بدتر از وگی گیبرگر شما را ناامید خواهد کرد. یک کتاب قدیمی قابل اعتماد ، ناامید نخواهد شد. او مثل یک سگ شکار خوب است. او در یک کابین log که از بقیه تمدن جدا شده ، با شما خوب خواهد بود. #heaventome

24. شبکه را خاموش کنید
با ترکیب سه نکته آخر ، کتاب ها کاملاً مناسب هستند تا شما را از این شبکه دور نگه دارد. ممکن است اکنون این نکته را درک نکنید ، اما وقتی Big Brother در حال خواندن ایمیل های شما ، ردیابی تلفن شما ، و نظارت بر رسانه های اجتماعی شما است ، و فقط به طور کلی شما را از بین می برد ، خوشحال می شوید که می توانید همه این موارد را خاموش کرده و از آن استفاده کنید. کمی حریم خصوصی ، یک صندلی راحت ، یک گلدان قهوه و یک کتاب خوب که هیچ کس دیگری از آن نظارت نمی کند.

25. حفاظت از سرقت
بیشتر کتاب ها برای سارقان جالب نیست. می توانید کتاب خود را روی میز خود بگذارید و بروید قهوه خود را از پیشخوان بردارید ، و هیچ کس آن را مانند رایانه های شخصی ، رایانه لوحی یا تلفن آنرا نمی خورد. الکترونیک فانتزی یک مسئولیت است. کپی شما از 50 سایه ناخالص هیچ ارزش خیابان ندارد. هیچ کس آن را سرقت نمی کند. به من اعتماد کن.

26. تجربه منحصر به فرد
هر کتابی که می خوانید یک تجربه بدنی جدید است در حالی که کتابهای الکترونیکی فقط روشهای جدیدی برای تجربه همان تلفن همراه قدیمی (یا E-Reader یا رایانه لوحی) هستند.

27. صفحه بندی
این یک حیوان خانگی واقعی من است. آیا تاکنون سعی کرده اید از کتاب الکترونیکی به یک صفحه استناد کنید؟ من هم همینطور! کار کرد؟ من هم نه! کتابهای الکترونیکی اهمیتی ندارند که شما در حال نوشتن کتاب ، مقاله یا مقاله پژوهشی هستید که قرار است فردا صبح ساعت 8 صبح باشد. اکثر کتابهای الکترونیکی که با آنها روبرو شده ام ، کتاب را به صورت "درصدی به پایان رسیده" می شکنند یا صفحات را صفحه بندی می کنند که گویی به هر کدام کمک می کند. شما به سادگی نمی توانید شماره صفحه را از کتابهای الکترونیکی ذکر کنید ، بنابراین آنها برای نقل قول های دانشگاهی بی فایده هستند.

28. خواندن ساحل
فقط سعی کنید یک جلسه خواندن طولانی ، با کتاب الکترونیکی خود ، از یک صندلی استراحت در ساحل آفتابی داشته باشید. جلو بروید من جرات دارم موفق باشید با آن. # کتاب_شخص

29. شرم خواندن
حتی خوانندگان مادام العمر می توانند کتابهایی را که باید تمام کنند به پایان نرسانند یا کتابهایی را که دوست دارند بخوانند. این یک موضوع از شخصیت شخصی است و یک قفسه پر از کتاب می تواند کمک کند. کتابهای فیزیکی "شما را از قفسه ها شرمنده می کنند." آنها یادآوری سفته هایی را که با خود نوشتید به شما یادآوری می کنند ، هنگامی که می گفتید: "من واقعاً باید یک روز آن کتاب را بخوانم." خوب ، اگر امروز روزی نباشد ، آنگاه یک روز هرگز نخواهد آمد.

30. خواندن سرندپی
یک کتاب عاشق خاص کتاب دلخوشی از گول زدن در یک گوهر در یک کتاب پشته یا قفسه وجود دارد. کتابفروشی های مورد استفاده می توانند برخی از یافته های واقعی که هرگز به صورت آنلاین با آنها روبرو نمی شوید داشته باشند. کتاب های قفسه شده فیزیکی خواندن اصلی را امکان پذیر می کند. در همین حال ، کتابهای الکترونیکی در سایت هایی قرار می گیرند که توسط الگوریتم های غیر شخصی و برنامه های ضبط شده کلیدواژه ضبط می شوند. تأثیر این است که شما با کتابهایی مشابه کتاب های دیگر که خوانده اید با عنوان و کلمه کلیدی به پایان می رسانید. اما شما آن دسته از کتابها را با عناوین غیرمعمول ، یا کتاب هایی که کلیدواژه نشده اند ، یا کتاب هایی که در غیر اینصورت معیارهای الگوریتم را نادیده می گیرند ، از دست می دهید. در اصل ، شما یک برنامه رایانه ای شبه هوشمند دارید که به جای اینکه به شما اجازه دهد کتابفروشی یا کتابخانه ای از عناوین تصادفی را که ممکن است مورد علاقه شما قرار بگیرد واقعاً خودتان را ببینید ، توصیه های کتاب را ارائه می دهید.

31. شخصی سازی
کتاب ها می توانند به گونه ای شخصی شوند که کتابها نتوانند. می توانید تصاویر را بکشید ، جلد کتاب اضافه کنید ، در گوشه پایین کتابهای تلنگر ایجاد کنید ، یا XOXOXO و قلبهای پیکان را در اطراف تصویر نویسنده بکشید. شما نمی توانید این کار را با کتابهای الکترونیکی انجام دهید.

32. مالکیت
شاید شما این موضوع را درک نکرده باشید ، اما هرگز خود کتاب الکترونیکی ندارید. شما فقط آنها را به طور دائم اجاره می دهید. یک کتابخانه دیجیتالی صاحب این کتاب است ، هزینه های دیررس آن را پرداخت نمی کند ، و هر وقت که می میرید (یا هر وقت رمز عبور را در دستگاه خود فراموش کردید ، دوباره آن را بازپرداخت می کند). اگر به یک دستگاه جدید یا یک حساب کاربری جدید تغییر دهید ، می توانید برخی از کتابهای خریداری شده خود را از دست دهید زیرا این انتقال به آن قالب یا نام تجاری یا آن دستگاه قابل انتقال نیست. با کتابهای فیزیکی ، مالکیت واقعی واقعی دارید تا با شخصی سازی خود همراه شوید. اگر در كنار كتاب نوشتید ، "دیوید هاسلوف خدای مردان است" ، كتاب شما در مقایسه با هر كتاب دیگر در جهان ، به صورت یگانه شماست .

33. نوشتن سمت
می توانید در کنار کتاب بنویسید. اما شما نمی توانید در کنار کتاب بنویسید - این مفهوم حتی معنی ندارد. می توانید روی E-Reader بنویسید - این یک موضوع فیزیکی است - اما کتاب های الکترونیکی حتی "طرف" ندارند. آنها به معنای واقعی کلمه دو بعدی هستند. صفحات فضای لازم را به خود اختصاص نمی دهند ، بنابراین یک کتاب الکترونیکی "سمت" ندارد که بتواند در مورد Hasselhoff چیزی بنویسد ، حتی اگر می خواستید.

34. نوشتن عمودی
همانطور که برای این لیست بسیار تحقیق می کردم ، احساس می کردم که می خواهم کتاب را یک طرفه برگردانم و به صورت عمودی در صفحه پشت بنویسم. هنگامی که آن گوشه را چرخاندم ، به نوعی توانستم سطح دیگری از خلاقیت را باز کنم و سیزده امتیاز دیگر را در لیست بنویسم. آن کتاب های الکترونیکی را بگیرید!

35. بدون بروزرسانی نرم افزار
شما هرگز مجبور نخواهید بود که به روز رسانی کتاب خود را دانلود کنید. وقتی آن را باز کنید ، متن برای خواندن وجود دارد. در پشت برخی از صفحه نمایش پنهان نیست که می گوید "اکنون به روز کنید یا دیگر هرگز داستان کوچک گرانبهای خود را نمی بینید."

36. چند وظیفه ای را کاهش می دهد
بیشتر همه چیز دیجیتالی دهانه های توجه کم و حواس پرتی چند کاره را پرورش می دهد. به طور متوسط ​​برنامه E-Reader یا Ebook در تلفن شما ، لیست های پیمایش ، هشدارها و تماس های تلفنی وجود دارد که به گونه ای طراحی شده اند که شما را به چیز دیگری نگاه کند. اکنون حواس پرتی یک مشکل است و ما قبلاً به آن اشاره کردیم. اما برخی از شما ممکن است فکر کنید که شما در انجام یکباره یک کار خوب هستید ، بنابراین این حواس پرتی ها را زیر پرچم چند وظیفه ای بهانه می کنید. طبق مطالعات انجام شده در دانشگاه یوتا ، فقط حدود 2.5٪ از افراد می توانند بدون از دست دادن کیفیت قابل توجه چند وظیفه ای را انجام دهند (به نقل از بارون ، 0). این بدان معناست که برای 97.5٪ از مردم ، همزمان چندین کار را به صورت ضعیف انجام می دهند. آنها واقعاً "چند وظیفه ای" نیستند. بسیاری از کارها با تلاش شخص برای انجام یکباره همه آنها کم عمق و ضعیف می شوند. کتاب خواندن شما به همین روش کار می کند؛

37. کم خطر
ما یک مسئولیت فوق را ذکر کردیم - سرقت. اما کتابها از جهات دیگری نیز کم خطر هستند. معمولاً کتابهای جدید معمولی 5 تا 20 دلار قیمت دارند. E-Reader یا تلفن همراه به شما امکان می دهد صدها یا حتی هزاران دلار کتاب ، بازی و برنامه ارزش خود را ذخیره کنید. اگر آن را در خیابان رها کنید چه اتفاقی می افتد؟ با یک کتاب فیزیکی ، شما دوباره آن را دوباره انتخاب کنید. شما کارد و چنگال را خاموش می کنید ، و با زندگی حرکت می کنید. با 300 دلار خواننده الکترونیکی ، تلفن همراه 800 دلاری یا تبلت 1000 دلاری خود - اگر آن را به سختی در خیابان رها کردید ، کار معقول بعدی که باید انجام دهید فریاد زدن قتل خونین است و سپس مانند یک کودک گریه کنید. زندگی تمام شد. روز تمام شد. این اتفاق نمی افتاد اگر فقط به جای آن کتاب بخرید.

38. عاری از اعتیاد
به ندرت افراد به کتابهای فیزیکی معتاد نمی شوند. در همین حال ، اعتیاد دیجیتال مانند وبا برای مدرن است. این بیماری همه گیر و رو به رشد همه گیر امروزی است. اگر نمی خواهید یک آمار دیگر باشید ، ممکن است بخواهید از کتابی برای امتحان بعدی استفاده کنید.

39. مرورگر قدرت را کاهش می دهد
بسیاری از افراد با تطبیق عادات خواندن خود برای جمع آوری مطلق اطلاعات در هر روز ، عصر اینترنت را پذیرفته اند. یکی از این اقتباس ها "جستجوی قدرت" است. خواندن واقعی است ، اما مانند این است که در یک مرور سریع و دور از دسترس عمل می کند. مرور قدرت برای آنچه هست خوب است ، اما این نقطه مقابل قطب خواندن عمیق است. اگر خواندن عمیق یک اینچ پهنا و یک مایل عمق داشته باشد ، مرور انرژی به طول یک مایل و عمق یک اینچ است. هنگام خواندن اینترنت ، خواندن کتاب باعث می شود خواندن عمیق انجام شود و E-Reading به سمت جستجوی قدرت است.

40. نقشه برداری ذهنی
کتاب ها اشیاء جسمی سه بعدی با طول ، عرض ، ارتفاع ، وزن ، بافت و بو هستند. آنها اطلاعات را به صورت فیزیکی حمل می کنند و شما را قادر می سازد تا خواننده نقشه ای ذهنی از داستان ها و ایده های خود ایجاد کنید. وقتی سعی می کنیم درک کاملی از چیزی داشته باشیم ، ذهن ما به سمت تصاویر بدنی ، دستگاههای یادگیری و نشانه های حافظه گرایش پیدا می کند. کتابها برای این کار به خوبی کار می کنند زیرا همه نشانه های کلامی یکسانی برای کمک به حافظه و درک شما دارند ، اما همچنین نشانه های بدنی برای کمک به شما دارند. خوانندگان الکترونیکی به خوبی برای نقشه برداری ذهنی کار نمی کنند زیرا کمتر ویژگی های ملموس و ثابت در درک نقشه ذهنی شما وجود دارد. نتیجه این است که کتابها به شما امکان می دهند کل مسیر یک استدلال را دنبال کنید ، مانند اینکه مسیر را در نقشه ردیابی می کنید. در همین حال،

41. حفظ
در رابطه با نقشه برداری ذهنی ، این واقعیت که متن های کتاب ثابت هستند ، به حافظه شما امکان می دهد از ماندگاری آن شی استفاده کند و خطوط ، ایده ها ، نام ها و تاریخ ها را با سهولت به یاد بیاورد. آنها از یک مکان فیزیکی قابل اعتماد در صفحه مشخصی برخوردار هستند. آن مکان در کتاب تغییر نخواهد کرد. وقتی می خواهید یک کتاب را به طور جدی مطالعه کنید ، و ایده های کلیدی ، نقل قول ها و داده ها را به خاطر بسپارید ، به مراتب بهتر از کتاب در خدمت شما هستید.

42. هیچ مهارت حرکتی خوب لازم نیست
خوانندگان الکترونیکی اغلب با ویژگی های حساس به لمس مانع می شوند. قرار است آنها راحت باشند ، اما اگر دستان شما سرد و لرزان باشد ، چه می کنید؟ یا نمایشگر صفحه نمایش پیروز است و به شما اجازه نمی دهد گوشه مورد نظر خود را برجسته کنید؟ یا اگر انگشتان دست شما برای کلیدهای کوچک ریز روی صفحه چاق هستند چقدر می شوند؟ کتاب سختی به شما نمی دهد ، اما بیشتر افراد با تلفن ، تبلت یا E-Reader به دلیل عدم مهارت های حرکتی خوب مجبور شده اند با دستگاه خود کشتی بگیرند.

کتابها آثار باستانی ، آفرینش ملموس انسانی هستند.دکمه اشتراک گذاری فیس بوک دکمه اشتراک گذاری توییتر دکمه اشتراک گذاری Pinterest دکمه اشتراک گذاری LinkedIn دکمه اشتراک گذاری Reddit
43. کمتر تصادفات رانندگی
ارسال پیامک در هنگام رانندگی خلاف قانون در بسیاری از شهرها است. اما مردم هنوز تلفن های خود را برای پیام ها ، اعلان ها و حتی E-Reading بررسی می کنند. البته E-Reading هنگام رانندگی بهتر از پیام کوتاه نیست و ممکن است بدتر هم باشد. علاوه بر تهدید برای زندگی ، خسارت دارایی و حماقت از این ، جرم بزرگتر این است که افرادی که این کار را انجام می دهند ، فقط ادبیات مسلح کرده اند. برای شرم! کتاب ها این کار را نمی کنند. حداقل وقتی مردم کتاب می خوانند ، رانندگی نمی کنند. و اگر این کار را کردند ، با پلیس تماس بگیرید.

44. Tradeable
کتابهای فیزیکی قابل تجارت هستند. می توانید آنها را به دوستان هدیه دهید. می توانید نسخه هایی از کتاب هایی را که خوانده اید از بین ببرد و دیگر نمی خواهید. می توانید آنها را به امور خیریه اهدا کنید. کتابهای الکترونیکی در دستگاه شما گیر کرده اند و نمی توانند در جامعه ، اقتصاد و یا سایر نقاط جهان دوباره چرخش کنند.

45. واقعیت ملموس
کتابهای فیزیکی اشیاء واقعی و بتونی هستند. کتاب های الکترونیکی فقط یک واقعیت ملموس را ندارند ، همان ارزش کتاب های سنتی. یکی از دانشجویان در سنگاپور اختلاف را نشان داد. صحبت از داستانی که او ابتدا به عنوان کتاب خوانده بود ، "من آنقدر دوست داشتم که پس انداز کنم و این را بخرم". . . نوازش نسخه چاپ شده از رمان فانتزی The Circus Night توسط Erin Morgenstern. وی افزود: "نگه داشتن آن واقعیت بیشتری می یابد."

46. نوآر / رمانتیک بیشتر
خواندن یک کتاب خوب در یک رواق ، یا در قطار ، یا یک کافی شاپ یا کتاب فروشی - این یک مجموعه نمادین برای تجربه انسانی معنی دار است. این یک صحنه عاشقانه / دلتنگ است که در یک کتاب با زیبایی از مناظر طبیعی حک شده است. در صورت جایگزینی کتاب با دستگاه الکترونیکی ، آن صحنه نمادین فرو ریخته می شود. از نظر موجود ، كتابها به شما كمك می كنند كه در حالی كه كتابهای الکترونیکی شما را به دنیای مصنوعی وصل می كند ، شما را به دنیای طبیعی متصل كند.

47. مصنوعات
کتابها آثار باستانی ، آفرینش ملموس انسانی هستند. کتابها چیزهای باستان شناسی ، تاریخ و مردم شناسی هستند. آنها بخشی از فرهنگ بدنی ما هستند. کتابهای الکترونیکی اطلاعات را در اختیار دارند ، و از آنچه در آن هستند ، مناسب هستند ، اما برای نمایش های موزه مناسب نیستند. آنها مصنوعات گران قیمتی از تمدن های گذشته نیستند. آنها یادداشت هایی از دوران مهم زندگی یا خاطرات کودکی نیستند. در مقایسه با کتاب ها ، کتاب های الکترونیکی باد شدید است.

48. مکالمه یک به یک
سادگی کتاب ها به خواننده امکان می دهد مکالمه یک به یک با نویسنده داشته باشد. می توانید آنچه را که می گویند بخوانید ، در حاشیه نظرات بنویسید ، یادداشت کنید و بخش های مهم را دوباره بخوانید. اما اگر کتاب ها مانند مکالمه یک به یک هستند ، کتاب های الکترونیکی مانند اتاق پر سر و صدا و پر سر و صدا هستند که در آن کل تجربه پر از حواس پرتی و صحبت های متقابل است.

49. بعضی از جلد بهترین چاپ است
برای کتاب های کوتاه ، داستان های کوتاه ، اخبار ، و در غیر این صورت کارهای کوچک خواندن ، کتاب های الکترونیکی کافی هستند. فرم تابع عملکرد است. اما برای متون طولانی ، عمیق و تحلیلی ، کتاب چاپی لازم است. مطالبات چاپی همچنین مشکلات دیگری را ایجاد می کند. بعضی اوقات ، قالب بندی کتاب نیاز به یک صفحه کامل ، استاتیک دارد. به عنوان مثال ، اگر آنها مجبور شوند در قالب صفحه نمایش کوچک تلفن همراه یا E-Reader به اندازه کف دست قرار بگیرند ، به طور نامنظمی شکسته می شوند یا در برابر نیت نویسنده قرار می گیرند.

50. پایداری شی
کتابها از قدرت و ماندگاری برخوردارند که در عصر دیجیتال به هیچ وجه قابل مقایسه نیست. ما از هزاران سال پیش کتاب داریم. و اگر در هولوکاست هسته ای بمیریم ، هزاران سال کتاب خواهیم داشت. اما احتمالاً یک iPod یا E-Reader دارید که شکسته و بی فایده است. آن چیز فقط دو سال است. و احتمالاً محتویاتی دارد که برای همیشه از بین رفته است مگر اینکه بتوانید آن را تعمیر کنید. کتابها در جایی که کتابهای الکترونیکی غیرقابل اطمینان و احتمالاً زودگذر باشند ، از ماندگاری برخوردار هستند.


سایت دانلود کتاب داستان های تاریخی و زامبی ها ممکن است برای بعضی از خوانندگان مانند یک ترکیب عجیب و غریب به نظر برسد ، اما وقتی می گویم برای یک داستان هیجان انگیز است ، حرف من را برای آن بکشید!

در کتاب اول ، Dread Nation ، می آموزیم که جنگ داخلی در آمریکا به پایان رسید که مردگان در جبهه های نبرد گتیتسبورگ و صدراعظم جوان برخاستند . این تهدیدات مرگبار موجب قانون بومی سازی و بکارگیری منفی شده است و این کودکان را مم به حضور در مدارس جنگی می کند که در آن به آنها آموزش داده می شود که چگونه مردگان را که به آنها "حباب" خوانده می شود ، آموزش دهند. شخصیت اصلی داستان ، جین مک کین ، در چنین مدرسه ای در بالتیمور - مدرسه مبارزه با خانم پریستون - در آنجا حضور یافت و یک مبارز ماهر شد. با پیشرفت داستان ، جین خود را در Summerland پیدا می کند ، جایی که دشمنان و خطرات جدیدی در انتظار آن هستند.

من هر ثانیه از آن کتاب را دوست داشتم و در حال مرگ بودم تا دریابم که چه اتفاقی می افتد برای جین مک کین و کاترین دووراکس (همکلاسی جین در مدرسه مبارزه با خانم پرستون). خوشبختانه ، انتظار منتظر مانده است: به من اجازه دسترسی به نسخه اولیه خواندن از طریق Edelweiss داده شد. هورا!

چیزی که من بیشتر در مورد خواندن یک سریال کتاب دوست دارم این است که هنگام باز کردن آخرین کتاب ، احساس می کنید با یک دوست قدیمی درگیر هستید. خیلی کم طول کشید تا همه چیزهایی را که بیشتر در مورد شخصیت جین تحسین کردم ، به یاد بیاورم و من مشتاقانه منتظر هستم تا ببینم این قسمت از سفر او را به کجا می برد. آیا او و کاترین قادر به ایجاد یک دوستی محکم خواهند بود؟ آیا جین مادرش را پیدا خواهد کرد؟ با ورود به نیکودیموس با چه خطرات جدیدی روبرو خواهند شد؟ آیا آنها افرادی را پیدا خواهند کرد که به آنها اعتماد کنند . یا دشمنان بیشتری دارند؟

بنابراین بسیاری از سؤالات . این بسیار جالب خواهد بود که جوابها را پیدا کنید!

نویسنده: Justina Ireland
عنوان: Deathless Divide
Series: Dread Nation شماره 2
تاریخ انتشار: 4 فوریه 2020 توسط Balzer Bray

آشفتگی:

عاقبت حماسه پرفروش ترین نیویورک تایمز Dread Nation سفری فراموش نشدنی از انتقام و نجات در سراسر یک کشور تقسیم شده است. .

پس از سقوط Summerland ، جین مک کین امیدوار بود که زندگی وی ساده تر شود: از شهر خارج شوید ، زنده بمانید و به غرب بروید تا کالیفرنیا را پیدا کنید تا مادرش را پیدا کنید.

اما وقتی دختری که در مورد کشتن مردگان بی قرار آموزش دیده است ، کار آسانی نیست و یک ضرر ویرانگر در جاده روستای تحت حفاظت به نام نیکودیموس ، جین را از همه چیزهایی که فکر می کرد درباره زنده مانده در آمریکای 80 می داند ، زیر سوال می برد.

علاوه بر این ، این پناهگاه امن آن چیزی نیست که ظاهر می شود - همانطور که جین با دیدن چهره های آشنا از Summerland در میان این جامعه جدید کشف می کند. جین که بین اسرار و دروغ ها ، ارواح و شیاطین درونی خود گرفتار شده است ، به زودی خود را در یک مسیر تاریک خون و خشونت قرار می دهد که تهدید به مصرف او می کند.

اما او تنها در آن نخواهد بود.

کاترین دووروکس هرگز انتظار نداشت با جین مک کین متحد شود. اما بعد از تحمل جهنمی که او تحمل کرده است ، می داند که دوستان به سختی می توانند به این نتیجه برسند - و اینکه جین به او نیز احتیاج دارد ، خواه جین بخواهد اعتراف کند یا نه.

به هر حال تماشای پشت جین بیش از آن است که چانه‌زنی کند و وقتی هردو به یک نقطه شکست برسند ، کاترین به عهده دارد که امید را زنده نگه دارد - حتی وقتی که او شروع به ترسیدن از اینکه هیچ خوشبختی برای دختران مثل او وجود ندارد ، داشته باشد. .

کتاب را از قبل سفارش دهید!

معرفی کتاب Sleepover

 

b2n.irplink.ir

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دهه فجر